مجله کودک 228 صفحه 7
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 228 صفحه 7

برقی میان چشم­های خسته­اش زد یک­بار دیگر نبض قلب بسته­اش زد دست­خودش­گویا نبود و گریه افتاد باد آمد و زود این­خبررا دست گل­داد دستان گل زیر زمین یخ بسته بودند انگار بر دستان او نخ بسته بودند گل باز شد، مثل نگاه مادرم شد با خندۀ او مهربانی باورم شد لبخند قرمز رنگ او زیباترین شد زیباترین شعر خدا روی زمین شد بعدها که امپراتور سرزمین خود شد، کاری جز تفریح و گردش، آراستن و پیراستن خود و خوشگذرانی نداشت.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 228صفحه 7