. . . و این ابتدای عاشورا بود
صورت آسمان کبود شده بود و شرم داشت به صورتش بنگرد . تاریخ با بزرگترین هدیه ای که خدا برای بشر فرستاده بود اینگونه بد رفتار کرده بود .
نمی دانم او هدیه ای بزرگ بود برای آفرینش یا تمامی آفرینش به خلقت پر رمز و راز وجود مطهرش پیشکش شده بود .
چگونه می توان به راز حضورش پی برد جایی که خداوند می فرماید :
لو لان ، لما خلقت الا فلان و لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمه لما خلقتکما
این را خداوند به پیامبرش می گفت که اگر به خاطر وجود او نبود افلاک را نمی آفرید و این را نیز گفت که اگر به خاطر علی نبود ، او نیز هیچگاه خلق نمی شد و اوج زیبایی کلام خداوند به آنجا رسید که گفت اگر فاطمه نمی بود نه تو را می آفریدم و نه علی را .
دنیا را برای تو آفریده بود . برای تو که مادر پدرت بودی و دنیا پس از هجده خزانی که تو را سوزاند ، هیچگاه بهاری به خود ندید . گویی خداوند بهار را تنها برای تو در بهشت آفریده است .
* * *
چگونه تاریخ فدک را از دستان تو می گیرد که کهکشان ها برای سلام دادن به تو آفریده شده اند ؟
فدک نه تنها حق تو بود بلکه سندی بود بر حاکمیت فرزندانت بر قلوب مسلمین .
اینگونه است که بشر از سعادتی که خدا برایش رقم زده سر می گرداند و به حکومت ظالمترین مردمان تن می سپارد . بشر اینگونه سرنوشت خود را سیاه می کند اگر تو به شفاعتش نیایی و اینگونه بر باران رحمت خداوند سد می بندد اگر تو به دستگیری اش نشتابی .
بشر چگونه زنده خواهد بود اگر عنایت تو نباشد .
* * *
. . . و این ابتدای عاشورا بود . کوچه های مدینه شعله های عصیانگر آتش را دیدند که به قصد سوزاندن خیمه های عزیزترین بندگان خدا راه نینوا را در پیش گرفته بود .
آنگاه که خورشید را برای بیعت با فانوس فراخوانده بودند ، عطر کربلا سرگردان کوچه های مدینه بود تا سر بر زانوان تو بگذارد و تاریخ را بر دامان تو گریه کند .
اولین شهید کربلا محسن تو بود . جبرئیل حرف تازه ای برای تو نداشت . تو پیش از اینها تمام ماجرا در عرش خداوند نظاره گر بودی .
زینب آتشی را که بر خیمه اش افتاده بود ، خوب می شناخت؛ این همان آتشی بود که سال ها پیش در مدینه به گدایی در خانة تو آمده بود .
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 75صفحه 3