مجله نوجوان 75 صفحه 23
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 75 صفحه 23

تو نیستی تو نیستی و دلم میل گفتگو دارد طلوع چشم تو را چشمم آرزو دارد خبر نداری از این دل چه می کشد بی تو چه بغض ها که بدون تو در گلو دارد بدان همیشه برای گرفتن دستت دو دست عاشق و مشتاق من وضو دارد تمام باغچه هایم اسیر پاییزند کدام شاخ گلی بی تو رنگ و بو دارد ؟ بیا برای همیشه بمان که این تنها کسی به جز تو ندارد ، خودت بگو ، دارد ؟ چقدر شعر سرودم ، چقدر بی حاصل تو نیستی و دلم میل گفتگو دارد . روشنک ارتیابی مرد آواره نی لبک می زند مثل هر شب ، گوشه ای روی پل گاه و بی گاه زیر سقف هلال دهانه ، مرد آواره ، همسایة ماه سایه های غریب شکسته ، تند و سنگین قدم می گذارند روی پل ، روی مهتاب وقتی می وزد نرم ، باد شبانگاه راهروها پر از نور کمرنگ ، گوش تا گوش خالی ، کسی نیست روی دیوار شرقی نوشته یک نفر باز « آه از دلت ، آه » پله ها را به سوی شب بعد ، کودکی پشت سر می گذارد می برد با تنی خرد و خسته یک قفس فال حافظ به همراه شب ، پل ، آن مرد ، من ، نی لبک ، ماه ، سایه ها ، آب ، من ، فال حافظ باز هم ، باز هم مثل هر شب ، یک نفر خسته وامانده در راه ابراهیم اسماعیلی

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 75صفحه 23