مجله نوجوان 120 صفحه 12
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 120 صفحه 12

قربان ولیئی در کوچه باغ حکایت آورده‏اند که عارفی با یارانش در کشتی نشسته بود. درکشتی دیگری که از کنار آنها داشت رد می‏شد، گروهی از جوانان، شراب می‏خوردند و می‏رقصیدند. یاران عارف به او گفتند: «دعا کن تا همه بمیرند و مردم از دستشان آسوده شوند.» عارف ایستاد و دستهایش را به سوی آسمان گرفت و گفت: «خدایا، چنان که این گروه را در این جهان شادی داده‏ای، در آن جهان نیز شادشان کن.» یاران شگفت زده شدند که این چه دعایی است! وقتی کشتی اهل فساد جلوتر آمد و چشم آن جوانان به عارف افتاد همه به گریه افتادند توبه کردند. عارف به یارانش گفت: «شادیِ آن جهان، در گرو توبۀ این جهان است.»

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 120صفحه 12