کار سخت است چون باید خیلی بدانند و خیلی بخوانند.
باید جای جای این مملکت را بشناسند و با فرهنگهای مختلف آشنا شوند.
- آقای کشاورز، بعضی از نقشهای حساس شما
دوبله شده است مثل شعبان استخوانی. نقش دوبله
در تأثیرگذاری بازی شما به چه میزان است؟
* خُب، هیچگاه دوبلور حس من را در بازی ندارد. هر
قدر هم قوی باشد، باز هم آن حس را که من دارم، او نخواهد داشت. البته من منکر نمیشوم که آقای «منوچهر اسماعیلی» و دوست دیگری که صدایش خیلی شبیه
خودم است و متأسفانه الان اسمش را فراموش کردهام (احمد رسولزاده) که معمولاً صدای این دوستان برای شخصیت من انتخاب میشود، دوبلورهای فوق العادهای هستند اما هیچگاه حسّ مرا در نقشها القا نکردهاند. حتی
آن نفسی را که در بعضی قسمتها باید کشیده شود، یک دوبلور حس نمیکند چون در بازی نیست.
- متأسفانه گاهی شایعاتی دربارۀ هنرمندان
شنیده میشود، آیا برای شما هم چنین مسئلهای
پیش آمده؟
* هرگز.
- اما الآن شایعه است که خانم «آناهیتا همّتی» دختر خواندۀ شماست؟
* شایعه نیست، درست است. آناهیتا دختر بسیار خوبی است. برایم تفاوتی با نِلی- دخترم- ندارد. خانوادهاش از دوستان بسیار خوب من هستند. پدرش مهندس کشاورزی و مادرش یک حسابدار معتبر است. برادرش هم دانشجوی فیزیک در خارج از کشور است. رابطۀ آناهیتا با برادرش آنقدر زیباست که گاهی حس میکنم مثل مادری عاشق، به او عشق میورزد.
- آخرین سؤال، شما چه کسی را دوست
نوجوانان میدانید؟
* به نظر من چیزی که در درجۀ اول خیلی مهم
است، این است که بفهمیم دوست بودن و دوست داشتن یعنی چه و اینکه نوجوان را به چه ترتیبی
میتوان دوست داشت. اما به این اصل معتقدم که این صداقت است که هر نوجوانی را جذب میکند.
از محمد علی کشاورز بازیگر اصیل
کشورمان خداحافظی میکنم و شعری
را که در پایان گفتگویمان خواند، در
ذهنم مرور میکنم:
اول قدم عشق سر انداختن است...
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 120صفحه 11