مجله نوجوان 120 صفحه 13
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 120 صفحه 13

همۀ نامهای تو ای حَیّ، که آن که همیشه زنده و پاینده است، تنها تویی و همه جز تو، ناپایدارند. ای قیّوم، که همه به تو، ایستاده‏اند و بی‏تو همه فرو می‏افتند. ای واجد، که به حقیقت تنها تو غنی هستی و جز تو همه نیازمندند. ای ماجد، که بزرگی و شرافت و سرافرازی از آنِ توست. ای واحد، که یگانه‏ای و یکتا. ای صمد، که همه به تو نیازمندند و تو را به کس نیازی نیست. ای قادر، که هر چه می‏خواهی، همان می‏شود و بر هر چه اراده کنی، توانایی. ای مقتدر، که کسی را یارای ایستادن در برابر خواستِ تو نیست و آن کنی که می‏خواهی. در آینۀ شعر کارِ ما نیست شناسایی راز گل سرخ کارِ ما شاید این است که در افسون گلِ سرخ شناور باشیم. (سهراب سپهری) شناختِ هستیِ بی‏کران و بی‏نشان، کار عقل نیست. آدمی نمی‏تواند راز هستی را بشناسد و وجود را دریابد. یعنی شناختِ هستی، به روش علمی، ممکن نیست. علم، اجزاء هستی را می‏تواند بشناسد امّا کلّ هستی، ناشناختنی است. بنابراین هستی را نمی‏توان دریافت، اما... امّا می‏توان یافت. یافتن با دریافتن فرق دارد. دریافتن یعنی فهمیدن و شناختن اما یافتن یعنی پیدا کردن. می‏توان هستی را یافت و با آن روبرو شد و در زیبایی و بی‏کرانگی و راز دلپذیر آن شناور شد. آنها که هستی را یافته‏اند، کلماتی برای توضیح هستی ندارند. کل را نمی‏توان توضیح داد؛ نمی‏توان دریافت، اما می‏توان یافت.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 120صفحه 13