هنرهای دراماتیک تأسیس شد. و ما از اولین دانشجوهایش بودیم. برای فوق لیسانس هم من رفتم و آمدم و تا زمانیکه خارج از کشور بورسیه شدم، تا زمان انقلاب خدمت 30 سالهام تمام شد و بازنشسته شدم و تئاتر را به جوانها سپردم.
- از لحاظ هنری چگونه پشتیبانی میشدید؟ با
توجه به اینکه خانوادههای آن زمان مخالف مسائل
هنری و بازیگری بودند!
* خوشبختانه پدر من یکی از کسانی بود که اعتقاد
داشت برای ادب و هنر مملکت باید کار کرد و همیشه میگفت: «هنر و بالاخص تئاتر بشر را به رستگاری میرساند.»
- شما نقشهای تأثیر گذار بیشماری مثل پدر
سالار، ناظم در فیلم رگبار، بازی در مقابل آنتونی
کویین در کاروانها و... داشتهاید، برای کدامیک
بیشتر انرژی گذاشتهاید؟
* اعتقاد من این است که برای بازی در هر نقشی باید مطالعه کرد و وقت گذاشت، از نظر من اصول بازیگری اول خِردگرایی، بعد تعهد و بعد احساس است.
- شاید به خاطر همین کم دانستن و یا ندانستن
است که اکثر بازیگران جوان، نقش دیگران را تقلید میکنند. مثل نقشی که شما در فیلم رگبار به عنوان ناظم مدرسه داشتید؟
* بیضایی یکی از کارگردانان و نویسندگان بزرگ ما
است و در عین حال پژوهشگر فوقالعادهای است. من در آن فیلم، با آقای بیضایی خیلی صحبت کردم و آنقدر با هم جدل کردیم تا آن نقش درآمد اما اشکال جوانهای ما این است که اصلاً با کارگردان جدل نمیکنند و هر چه
که تهیه کننده و کارگردان میخواهد، چشم میگویند. از ترس اینکه مبادا نقش را از او بگیرند. میخواهم به جوانها بگویم که هنرمند فقیر نیست، دریوزگی نمیکند.
- توصیۀ شما برای نوجوانان علاقهمند به بازیگری چیست؟
* متأسفانه الآن روابط پررنگتر از ضوابط شده و من هیچگاه به نوجوانها توصیه نمیکنم که این رشته را
انتخاب کنند. همانطور که دوست نداشتم دخترم وارد عرصۀ بازیگری شود. به نوجوانها میگویمکه بازیگری اصلاً شغل آسانی نیست. امیدوارمآنها روزی بفهمندکه این
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 120صفحه 10