مجله نوجوان 122 صفحه 10
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 122 صفحه 10

داستان محمد محمد رضا تقی دخت اعتقادات عرب مکه، بیرون از شور و شرهایش و دور از بازار بزرگ و تجارت نامدارش، حاشیههایی نیز داشت. دورتر از این مرکز مهم تجاری- عبادی اعراب و دور از آرامش و امنیت شهر، قبایل بدوی میزیستند با زندگی و عقاید خاصشان. زندگی این اعراب پر تعداد، آمیزهای بود از جنگ و جهل و خرافه، سالها بر سر چراگاهی یا آبی یا سکونت گاهی جنگ میکردند و میکشتند و کشته میدادند و گاه این جنگها بین دو قبیله، تا چند نسل دوام مییافت. روی دیگر سکة زندگی این بادیهنشینان، دستبردهای گاه و بی­گاهشان بود به کاروانهای تجاری، تا پولی به دست آوردند و در شهر شرابی بنوشند و جامهای بخرند یا چامهای و شعری تازه بشنوند. حاصل بیشتر این دستبردها، جای بهتری از آنچه گفته شد هزینه نمیشد: در تفریح و عیاشی. عرب جاهلی بادیه نشین، نه مثل شهری تاجر، ثروت و مکنتی داشت و نه عقیده و ایمان درستی به بتها، عرب مکّی و شهری، بتی داشت که خاندانش و قبیلهاش، آن را خدای میدانستند اما عرب بادیه نشین سخت خرافهپرست بود، آن سان که مثلاً سنگی را که در راه شترانش مییافت و زیبا میدید، برمیداشت به خدایی و میپرستید و این خدا، تاریخ مصرفش تا وقتی بود که همو، سنگ زیباتری بیابد و خدای پیشین را به دور اندازد. با این همه، اعراب بادیه سخت پر شمار بودند و زندگیشان، اگر چه خلاصهاش، چادرها و شتران و چراگاههاشان بود اما بخش قابل توجهی از شمار اعراب را در روزگار پیش از بعثت محمد صلی الله علیه و آله داشتند. در خود مکه نیز، آنگونه که سخن رفت، ایمانی به خدای واحد نبود؛ الله بود، اما خدایی بود نه یکتا و نه بیهمتا، خالق آسمان و زمین بود و فرستندة باران اما پرستش او هم، مثل بقیه بود. خدایی بود عمومیتر و بتی به لحاظ پرستش در شمار دیگر بتهای خرد و ریز کعبه. اعتقاد به خدای واحد، در اندیشه و فکر عرب جاهلی، اندیشهای مؤثر نبود. این عرب، میراثدار هزاران سال سنت نانوشته و ناموجه جاهلی بود که سینه به سینه، از پدر به پسر رسیده بود و تعصبات کور جاهلی، آن را هر روز برافزوده بود. جز بتهای سنگ تراشیده و هیکلها، جن نیز پرستش میشد؛ سنگ و درخت نیز، اگر چه کم شمار اما گاه پرستیده میشدند و به خصوص درختان، گاه حرمتی تمام داشتند و قطع کردن آنها، حرام بود. باری،این عرب جاهلی جزاین اعتقادات، چیزی نداشت، نه به خدای واحد بیشریک معتقد بود و نه به آخرت و عقوبت کار. در زندگیاش مهمترین چیز، حرمت بتها بود و خون و نسبش؛ خون و نسب قبیلهای که از پدران رسیده بود، سخت حرمت داشت و به دلیل همین پیوند خونی با پدران و سنتهای آنان، احترام پدران و اجداد و آباء بسیار جدی بود و یکی از دلایل مخالفت اعراب با پیامبر ما صلی الله علیه و آله، همین بود که نمیخواستند بپذیرند

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 122صفحه 10