مجله نوجوان 122 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 122 صفحه 22

بچه محصل فرهنگ مردم هر که بامش بیش برفش بیشتر باباجان تازه حقوق گرفته و خوشحال است. چهار دسته اسکناس پانصد تومانی را جلوی رویش گذاشته و با کمک من یعنی فرزند برومندش اسکناسهای پاره را چسب میزند و مرتب میکند. بعد با دقت میشمارد: جهل و هفت، چهل و هشت، چهل و... باباجان! هر که بامش بیش برفش بیشتر یعنی چه؟ باباجان لبخند میزند چون چهار دسته اسکناس جلوی رویش مرتب صف کشیدهاند. باباجان عصبانی نمیشود چون تازه حقوق گرفته است. باباجان مهربان است و با مهربانی جواب میدهد: یعنی درخت گردکان به این بلندی، درخت خربزه الله اکبر! - باباجان گردکان یعنی چه؟ - یعنی گردو، یعنی یک آدم ساده­لوح وقتی درخت گردو را میبیند که با آن عظمت میوهای کوچک دارد خیال میکند خربزه به آن بزرگی باید چه درختی داشته باشد! - اما نگفتید هر که بامش بیش برفش بیشتر چه معنایی دارد. - یعنی هر کس سهم خودش را دارد. خانة کوچک پشت بام کوچک دارد و برف کمتری بر آن مینشیند، خانة بزرگ پشت بام بزرگ دارد و... - باباجان! میفهمم، یعنی هر که بیشتر زحمت بکشد، بیشتر پاداش میگیرد. مثلاً اگر من خوب درس بخوانم نمرة خوبی میگیرم. - آفرین پسرم! مثل خود من که خوب درس خواندم و شاگرد ممتاز و دانشجوی ممتاز بودم و سالها کار کردم و تجربه کسب کردم و حالا دارم پاداش کار را میشمارم و چسب میزنم و تقسیم میکنم به مخارجی که داریم و با هوشیاری و دانش و تجربه و مدیریت سعی میکنم این چهار بسته اسکناس را تا آخر ماه زنده نگه دارم. - یعنی آنهایی که خوب درس نخواندهاند و شاگرد ممتاز نبودهاند و دانشجوی ممتاز نبودهاند و سالها کار نکردهاند و تجربه ندارند به آنها این چهار بسته اسکناس را نمیدهند؟ - نه پسرم، رئیسها و مدیر کلها اصلاً هیچ بستة اسکناسی نمیگیرند. آنها از لذت شمردن پول و چسب زدن اسکناسهای پاره محروم هستند. آنها یک تکه کاغذ میگیرند که هیچ شباهتی به اسکناس ندارد. یک کاغذ خشک و خالی که روی آن شمارههایی نوشته شده است. بعد آن را به حساب بانکیشان میگذارند. آنها بلد نیستند که با هوشیاری و دانش و تجربه و مدیریت اقتصادی چهار بسته اسکناس را تا آخر ماه زنده نگه دارند. من خودم دیدهام که گاهی یکی دو بسته اسکناس را در یکی دو ساعت خرج میکنند و اصلاً نگران و ناراحت نمیشوند که هیچ! حتی لبخند هم میزنند

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 122صفحه 22