مجله نوجوان 122 صفحه 11
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 122 صفحه 11

راه پدرانشان و سنتهای آنان اشتباه بوده است. قطعا یک علت اصلی این بود و علت دیگر، آن که با قبول اسلام محمد صلّی الله علیه و آله، باید از لذتهای مهم دنیوی که تمامی زندگی آنها بود، خود را محروم میساختند. نزد هر قبیلهای، فارغ از اعتقادشان، بتی محترم بود و برخی بتها، احترام عام داشتند. در روزگار پیش از ظهور پیامبر ما محمد صلّی الله علیه و آله نزد اعراب، خدا سه دختر داشت: لات و منات و عزی؛ «لات» خدای خورشید، «منات» خدای سرنوشت و مرگ و اجل و «عزی» خدای زهره. «هبل» نیز خدای مهم دیگر اعراب بود و به نوعی خدای اختصاصیتر قریش حساب میشد. این هبل، بتی بود با صورت و ظاهر آدمی، بر ساخته از عقیق سرخ. دست راستش را که از قدیم شکسته بود، قریش از طلا دوباره ساخته بودند و سخت، حرمت وی را میداشتند. هبل جایش در خود کعبه بود، عزّی در «وادی نخله» بین طائف و مکه، منات در «قدید» جایی بین مکه و مدینه کنار دریا و لات در نزدیک طائف. این بتهای عمومی که خدمت اصلیشان و طبیعتاً درآمدهایشان مال قریش بود، جز «هبل» بت اختصاصی قریش نبودند، اما در میان همة اعراب احترام فوقالعادهای داشتند. یکی از محققان عرب، در کتاب خود به نام «بتها» آورده است که یکی از بنی­امیه در حال مرگ میگریست. ابوجهل از او پرسید سبب گریهات چیست، از مرگ میترسی؟ گفت: نه! از آن میترسم که بعد از من مردم عزّی را احترام نکنند. پیش از این اعتقادات مذهبی، اخلاق در میان اعراب روزگار پیش از محمد صلّی الله علیه و آله، اهمیت چشمگیری نداشت؛ مروّت جاهلی تمام چیزی بود که عرب را گاهی تعدیل میکرد، با این همه، بسیاری از اعمال مذموم، نزد عرب جاهلی مذموم نبود، دزدی و غارت، اگر با دلیری همراه بود، فخر بود؛ قمار و شرب خمر، عادت و عیان بود؛ رباخواری نوعی تجارت پر سود به شمار میآمد، زنا قبح چندانی نداشت و اگر بیم مرگ در پی آن نبود، امری عادی بود و از منظر اخلاق چندان قبیح شمرده نمیشد، قتل فراوان اتفاق میافتاد و بر سر دعویهای بیمورد و بیبها. دراین همه، نه جایی و سخنی از اخلاق و حسن و قبح اعمال بود و نه ترس از خدای و جهان دیگر. زندگی پس از مرگ و وجود خدای عقوبت ده، نزد عرب امری موهوم به شمار میآمد که ارزش فکر کردن نداشت و بدین سان زندگی عربِ جاهلی، حقیقتاً زندگی جاهلانهای بود در میان مشتی خرافه و سنتهای نادرست و نامواجه، بازمانده از پدرانی که استخوانشان در خاک پوسیده بود.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 122صفحه 11