مجله نوجوان 136 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 136 صفحه 18

مگر تیشۀ سرخانه است که نمی شود به آن دست زد مجید صالحی طوطیان ناقلانی شیطون روایت کردهاند که یک روز که هیزمش را از بیابان تهیه کرد به خانه برگشت هیزم شکنی بود که از راه فروشی هیزم روزگار می­گذراند. و تیشه را روی طاقچه گذاشت و برای فروش هیزم به بازار رفت. بچه زیر طاقچه خوابیده بود مادر بچه از توی حیاط به اتاق آمد و با دیدن این صحنه شروع کرد به داد و بیداد که: الان است تیشه بیفتد روی سر بچه و بمیرد. همسایهها با شنیدن سروصدا به خانه هیزم شکن آمدند و آنها هم شیونو گریه کم کم مردم جمع شدند. وزاری سردادند. نمیدونم نمیدونم بخش مردانه پس کی ولیمه رو دارن دعوا میدن، مردم از می­کنن گشنگی؟! دارن فیلم دیوونه، اینجا هندی نشون می­دن که ولیمه نمی دن اون اسمش یک چیز دیگهاس مادر بچه از توی حیاط به اتاق آمد و بادیدن این صحنه شروع کرد به داد وبی داد که: الان است تیشه بیفتد روی سر بچه و بمیرد.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 136صفحه 18