مجله نوجوان 158 صفحه 3
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 158 صفحه 3

روز دل خاطره حجازی ساروز دل امروز چشمهایم را کشف کردم. دیدم درخت می­رقصید. بر چادرشبِ روزم توتهای شیرین می­بارید. چیزی از چشمم دور نمی­ماند. و لحظه مرا فوت نمی­کرد و می­خورد. امروز آسمان چنان خودمانی بود که خواستم ببارد و بارید. و فکر کنم هر چیز دیگری به خواهش من می­شد. چقدر ترسیدم از خودم. کسی در کوچۀ امروز با من راه می­آمد. شانه­هایم را بوسه می­زد. نورانی بود، ترانه می­خواند و لباس شادی بر تن داشت. و من هیچ از او نمی­ترسیدم. دلم تازه بود. چشمهایم را به مهمانی برده بودم. و همه فهمیدند من از تو می­آیم. اما وقتی جذبه غروب کرد، و روزِ دل تمام شد، من هیچ از نگاه چراغها نفمیدم. - یعنی که شاعر پرید و رفت. با من بمان! من عمری شاعرانه می­خواهم.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 158صفحه 3