سلام خداوند بر توباد.
سلام بر تو که دستهای مهربانت را قناتهای مدینه
میشناسد و صدای آرام قدمهایت را نخلستانها تا ابد
در خاطر خویش نگاه میدارند.
چاههای مدینه میدانستند که تو به راههای آسمان از
راههای زمین آشناتری و چاههای عمیق کوفه نیز این را
فهمیدند. حالا از کوفه تا مدینه، از خراسان تا شام و از
شرق تا غرب هر کجا چشمهای میجوشد نام تو را صدا
میزند ای پدر بزرگوار تشنگان شهید.
سلام خداوند بر تو باد.
سلام بر تو که عدالت خداوندی و حق و باطل را تنها
شمشیر تو از هم جدا میکند.
در جهان به غیر از آنچه که خواست خداوند است.
مقدّر نیست و تقدیر قضا نمیشود مگر به قضاوت تو که
ازلیترین خواستۀ خداوندی برای ابد.
سلام خداوند بر تو که تقدیر جهان به قضاوت تو مقدر
میشود و عدالت در فرمان تو معنا میشود.
آنچه با تو باشد عین عدالت است و آنچه با تو نیست،
دیگر نیست.
سلام خداوند بر تو باد.
سلام بر تو ای قرآن ناطق که هر چقدر نازل شدی باز هم گوش کوتاه مردمان به بلندی
حرفهایت نرسید و ناشنیده ماندی و ناشنیدههایت را در چاههای کوفه پنهان کردی.
هر چه در جهان گشتیم برای «و سَخَّرَ لکم السماوات و الارض» معنایی به جز نام تو نیافتیم و
افسوس که دست حکومت از تو بسیار کوتاه بود و میوههای عدالت نچیده ماند. تو گنجینۀ اسرار
خداوندی بودی و لیاقت چاههای کوفه از مردمان کوفه بیشتر بود.
تو یکتایی و بینهایتی؛ بینهایت بزرگ
بینهایت تنها
و بینهایت مظلوم
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 158صفحه 27