مجله نوجوان 161 صفحه 16
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 161 صفحه 16

تا پای جان ت حضرت آیت الله توسّـلی که از یاران همواره و همیشۀ حضرت امــام بودند، چه پیش از انقلاب اسـلامی ایران چه بعد از آن و حتّی ســالهای پس از رحلــت جانگداز امام انقلاب، حتّی لحظه­ای ســنگر دفاع از آرا و اندیشههای حضرت امام 0. را ترک نکردند تا جایی که جان خویش را هم برســر دفاع از حریم محترم ولایت گذاشتند و درحالی چشم بر پســتیهای دنیا بستند که آخرین جملاتشان و آتش دلشـان و فریــاد جاری برزبانشــان، مانند آنچه که درتمام عمر ازایشان دیده بودیم دفاع از اندیشههای امام بود و بس. آنچه در پی می آیند آخرین جملاتی است که آیت الله توسّلی دقایقی پیش از آن حادثه غم انگیز در مجمع تشخیص مصلحت نظام برزبان آوردند. بیرون می کنند" تا سـه مرتبه من این خواب دیدم. البته من نمی­گویم که خواب حجت اسـت اما گاهی خوابهایی است که انسـان از آنها چیزهایی را متوجه می­شود. من در کلمات حضرت امام مطالعه می کـردم و دیدم که پیش بینی را خود امام کـرده است درتاریخ 23 آبان 61 : ((این جانب هیچ گاه میل نداشتم و ندارم که درباره نزدیکان خود سخنی بگویم یا دفاع کنم. لیکن علاوه بر آنکه درپیشـگاه مقدس حق (جلّ و علی ) مقصر و مجرم هسـتم و از درگاه متعالش امید عفو و بخشـش دارم و تمام سـرمایه­ام اعتراف بــه تقصیر و عذر از آن است و نزد مسلمانان و ملت عزیز نیز اعتراف به قصور، تقصیـر و از آنان امید عفو وطلب آمرزش دارم؛ اما در پیش گروههایی و اشخاصی گـناهانی نابخشـودنی دارم (از نظر این گروههـا) و احتمال قوی مـی­دهم که پس از من برای انتقام جویی از من بعضی از نزدیکان و دوسـتانم تهمتهایی که من آنها راناروا می­دانم , بزنند و به آتشی که باید مرا بسـوزانند آنان را بسـوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند. )) این نامه­ای است مفصل از امام . امام این ملت راشناخت.با عرض تسلیت به پیشگاه مقام معظم رهبـری و ملت عزیز لبنان و حزب الله در رابطـه با شـهادت عماد مغنیه و با تأسف از این که در ایام دهه فجر که (از روز ورود حضرت امام تا 22 بهمن روز خوشحالی ملت ایران است و همه به یاد امام بودند) جای تأسف است که در چنین ایامی به بیــت رفیـع حضرت امام آن طور اهانتها و تهمتها و دروغ پردازیهایی شـد که حتــی رادیوهای بیگانه هم کلمات این سـایت را نقل کردهاند, همانطور که حضرت عالی (هاشمی) فـرمودید نمی­دانیم که چه کسـی هست اما متوجه می شویم که یک دستی در کار است که بیت امام و شخصیت­های مبارز اســلام راکه به انقلاب دلبسـتگی داشـتند، آنها را از صحنه خـارج کنند، آقای حاج حسـن آقا خمینی دو تا مطلب ذکـر کرد که حالا از منشاء آن هم من یک خوابی که ایشان دیده بودنـد را بگویم. حدود دو ماه قبل، بعضی از بزرگان اطلاع دارند، ایشان گفتند که من خواب دیدم امام به من فرموندکه: "حسـن من را دارند از این خانه بیـرون می کنند." گفتم : آقا چه کســی شما را از این خانه بیرون می کند؛ باز خواب دیدم ­دوباره که امام فرمودند:"حسن من­را دارند از این خانه

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 161صفحه 16