یاد دوست
ولیالله در کلام روحالله
انحراف از سیرۀ پیامبر و ائمه
علیهالسلام در سیر و سلوک
خیال کردند یک دستۀ زیادی که معنای عرفان عبارت از این است که انسان یک محلی پیدا بشود و یک ذکری بگوید و یک سری حرکت بدهد و یک رقصی بکند و اینها. این معنی عرفان است؟! مرتبۀ اعلای عرفان را امام علی - سلاماللهعلیه- داشته است و هیچ این چیزها نبوده در کار. خیال میکردند کسی که عارف است باید دیگر به کلی کناره گیرد از همه
چیز و برود کنار بنشیند و یک قدری ذکر بگوید و یک قدری تغنی بشود و یک قدری چه بکند و دکان داری. امیرالمؤمنین در عین حالی که اعرف خلقالله بعد از رسولالله در این امت، اعرف خلقالله به حق تعالی بود مع ذلک، نرفت کنار بنشیند و هیچ کاری به هیچی نداشته باشد. هیچ وقت هم حلقۀ ذکر نداشت. مشغول بود به کارهایش، ولی آن هم بود. یا خیال میشود که کسی که اهل سلوک است، اهل سلوک باید به مردم دیگر کار نداشته باشد، در شهر هر چه میخواهد بگذرد، من اهل سلوکم، بروم یک گوشهای بنشینم و ورد بگویم و سلوک
به قول خودش پیدا
کند. این سلوک در انبیا
زیادتر از دیگران بوده
است، در اولیا زیادتر
از دیگران بوده است،
لکن نرفتند تو خانهشان
بنشینند و بگویند که
ما اهل سلوکیم و چه
کار داریم که به ملت
چه میگذرد هر که
هر کاری میخواهد
بکند. اگر بنا باشد که
اهل سلوک بروند کنار
بنشینند، پس باید انبیا
هم همین کار را بکنند
و نکردند. موسی بن عمران اهل
سلوک بود، ولی مع ذلک، رفت سراغ فرعون و آن کارها را کرد. ابراهیم هم همین طور، رسول خدا هم که همه میدانیم. رسول خدایی که سالهای طولانی در سلوک بوده است، وقتی که فرصت پیدا کرد، یک حکومت سیاسی ایجاد کرد برای این که، عدالت ایجاد بشود. تبع ایجاد عدالت فرصت پیدا میشود برای این که هر کس هر چیزی دارد
بیاورد. وقتی که آشفته است، نمیتوانند. در یک محیط آشفته نمیشود که اهل عرفان، عرفانشان را عرضه کنند، اهل فلسفه، فلسفهشان را، اهل فقه، فقهشان را.
لکن وقتی حکومت یک حکومت عدل الهی شد و عدالت را جاری کرد و نگذاشت که فرصت طلبها به مقاصد خودشان برسند، یک محیط آرام پیدا میشود. در این محیط آرام همه چیز پیدا میشود.
صحیفه امام ج 20/1120
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 187صفحه 8