مرتضی سورج
دعواهای
سیاسی زنبوری
یادداشتی دربارۀ انیمیشن بری زنبوری
بری زنبوری داستان زنبوری است که
از کار تکراری کردن در کندو خوشش
نمیآید. از کندو بیرون میزند و بر
خلاف قانون زنبورها که نباید با آدمها
حرف بزنند با یک دختر مهربان حرف
میزند و با او دوست میشود. «بری»
به طور اتفاقی پی میبرد که انسانها
حاصل دسترنج زنبورها یعنی عسل
را بسته بندی میکنند و در مغازهها
میفروشند. بری با کمک یک وکیل از
صاحب کارخانۀ عسل سازی شکایت
میکند و تمام عسلهای موجود در دنیا
را از آدمها پس میگیرد.
زنبورها یا یک عالمه عسل اضافه
میآورند و دیگر مجبور نمیشوند از
صبح تا شب کار کنند امّا بر اثر این
اتفاق دیگر گلها و گیاهان گرده افشانی
نمیشوند و کم کم جهان رو به نابودی
میرود و حالا بری باید جهان را از این
خطر بزرگی که به وجود آورده است
نجات بدهد.
به این داستان چند جور میشود
نگاه کرد. نگاه اوّل میتواند پاسخی به
تفکّرات کمونیستی باشد که چندین
سال بخشهایی از این جهان پهناور را
به نابودی کشاند.
سالها پیش مثلاً وقتی که پدر و
مادرهای ما کودک بودند خیلی از
نویسندهها تحت تأثیر افکار کمونیستی
واقع شده بودند. در آن زمان موضوع
بیشتر داستانها این بود که تعدادی
کارگر فقیر، بر علیه رئیس کارخانه
که مردی ثروتمند و در نتیجه بدذات
و پلید بود، شورش میکردند و ادارۀ
کارخانه را به دست میگرفتند یا
کشاورزان فقیر، کدخدای ثروتمند را
میکشتند و اموالشان را پس میگرفتند
و قصههایی از این دست که حاصل
دسترنج بسیاری از مردم از سوی
اقلیّتی به ناحق خورده میشد و آن
مردم فقیر بر علیه ثروتمندان شورش
میکردند و پس از چندی همان گروه
حاکمی که از بین مردم فقیر انتخاب
شده بودند دوباره به حاکمانی ثروتمند
و در نتیجه بد ذات تبدیل میشدند و
روز از نو، روزی از نو...
البته این تفکّر درستی نبود چرا که
لزوماً هر کس که ثروتمند میشود
آدم پلیدی نیست امّا عوام از این
حرفها خوششان میآمد و سیاست کار
خودش را میکرد.
در مورد بری زنبوری میشود
اینطوری نگاه کرد که بری زنبوری این
فکر را با خود به خانههای شما آورده
است که «در جهان عدّهای باید کار
کنند و عدهای باید حاصل دسترنج آنها
را بخورند و این طبیعت نظام است.»
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 201صفحه 6