مجله نوجوان 213 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 213 صفحه 4

یاد دوست چه ساده می آمد محمد سعید میرزایی و چای می خوردند هم زهم ، خرسند شب از تغزل ، پر و خاک ، از گل ، پر گل از هوا ، ریزان ستاره آویزان بهشت حل می شد غزل غزل می شد تبسم کلمات نیایش و صلوات زمین معطل بود نسیم ، مختل بود صدای ریزش برگ و راه رفتن مرگ و مرگ زیبا بود عجیب و رازآلود و مرگ ، مثل عروس کنار یک فانوس درخششی ممتد به چشم می آمد درخششی ازلی و بخششی ازلی . . . پرنده پر می زد نسیم در می زد پر از کبوتر ، باغ دو صندلی در باغ و باغ ، بی پرچین نسیم ، پاورچین و باغ ، رویایی و شب تماشایی تبسّم تنبور و نغمه های بلور بهای سر ، ارزان و دست و دل ، لرزان دعا ، قنوت و سجود به خاطر موعود به خاطر یک مرد یک آشنا ، همدرد یک آسمانی پاک نه اهل ظلمت خاک دعاش بر لب بود و دشمن شب بود شبی بدون ماه که ریخت خون ماه شبی گره خورده به باغ افسرده زمین دلمرده کدر ، کسل ، مرده دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 1 پیاپی 213 / 29 فروردین 1388

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 213صفحه 4