خاطر حضور تیر و طایفه مان مجبور شدم صبح روز ملی شدن صنعت نفت، کلة سحر از خواب بیدار شوم و به نانوایی بروم و 100 تا نان بخرم. باور نمیکنید ولی در نانوایی فقط من 100 تا نان خریدم و جلوی یک آقای کارگری که از برادران افغان بود و داشت برای سایر برادران افغان، نان میبرد سر ساختمان! آنقدر از این مسئله شرمنده شدم که حد ندارد ولی وقتی برای تمام سانس های بعدی نیز مجبور شدم برای خرید نان به نانوایی بروم، کم کم خجالتم ریخت و حتی برای 13 به در، 300 نان خریدم و هرچقدر هم اطرافیان که در صف بودند غرغر کردند، اهمیت ندادم!
به جز نان، تهیة اقلام ضروری از قبیل گوشت و قند و شکر و پنیر و کارت اینترنت و نرم کنندة موی سر و بوگیر اتومبیل و گل گاوزبان کیسهای و لاک پاکن بدون استون و باطری شارزژی و جوراب سه ربع و پستونک دردار و دی وی دی خام و نوبرانة چاقاله بادام و کلید بالا و پایین کردن پنجرة پراید و فیلم خام عکاسی و پوشک بچه و کیسة زباله دسته دار و شامپوی مخصوص مو های خشک و شکننده و سیم رابط سه سوکت ویدئو و آخرین آلبوم علیرضا افتخاری و سعید آسایش و عرق کاسنی و عرق نعناع هم با من بود!
مهم ترین ویژگی نوروز امسال این بود که خیلی طولانی بود. هر سال تا می آمدیم چشممان را به هم بزنیم ، تعطیلات به پایان می رسید ولی امسال انگار تعطیلات نوروز هشتاد سال طول کشید!
میهمانان عزیز ما میخورند و میریختند و میپاشیدند و نمیرفتند! بچه هایشان روی نرده ها سرسره بازی را تجربه میکردند. بزرگترهایشان داخل پارکینگ، پراید تعمیر میکردند و هر روز ماشینهایشان را میشستند، حتی چند نفرشان روغن ماشینشان را نیز تعویض کردند.
باز میشود گفت که دم خانمها گرم چون آنها هر روز برای خریدن لباس و مانتو و کیف و کفش به بازار میرفتند و فقط برای صرف غذا بود که راهی خانه میشدند.
جوانها همه-اش در کوچه تیر دروازه میکاشتند و فوتبال بازی میکردند. یا در خانه فوتبال تماشا میکردند و با صدای عربدگی تیم مورد علاقه شان را تشویق می کردند یا با الفاظ تماشاگرنمایانه به انتقاد از بازی مزخرف تیم مورد علاقه شان میپرداختند.
شبها همه دور هم جمع میشدند و تخمه میشکستند و مرد دو هزار چهره نگاه نمیکردند چون معتقد بودند که خیلی مزخرف و بی سر و ته است و اصلاً مهران مدیری کار را بلد نیست و جسارتاً یک مشت دلقک را جمع کرده است و خودش هم جسارتاً نمی داند دارد چه کاری می-کند.
بزرگترین مصیبت وقتی بود که برای ما میهمان میآمد، در این وضعیت، میهمانان نوروزی ما به شدت شاکی میشدند که آسایششان زیر سؤال رفته است و کسی به استقلال روحی روانی شان توجه نکرده است. آنها برای اینکه این کوتاهی ما را حسابی شیر فهممان کنند با بیژامه های گل منگی جلوی بازدیدکنندگان نوروزی تردد میکردند و طوری رفتار میکردند که انگار نه انگار آدمی در آنجا حضور دارد.
خلاصه برای اینکه تعطیلات نوروز برایتان یک قرن طول نکشد، در این ایام به یک جای ناشناخته بروید و در آنجا گمنام باقی بمانید تا نه کسی را بیازارید و نه آزردیده شوید!
دوست نوجوانان
سال پنجم / شماره 1 پیاپی 213 / 29 فروردین 1388
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 213صفحه 31