مجله نوجوان 213 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 213 صفحه 5

زمین زنفرین ،پر شب از شیاطین ، پر درخت ، کج می شد زمین فلج می شد زمین ورم کرده و باغ ، دم کرده فسرد ، یخ شد دشت پر از ملخ شد دشت که سر رسید ، کسی بهشت در نفسی چه ساده می آمد پیاده می آمد به دیده شبنم داشت به هرکجا گل کاشت زمین جوان می شد و نغمه خوان می شد و ماه می رویید گیاه می رویید گیاه های عجیب به باغ ، در تذهیب و باغ ، روشن بود چراغ روشن بود و چای می خوردند شکفته ، خوش ، خرسند شب تعارف ها و حُسن یوسف­ها بهار در گلدان ستاره در لیوان و نقل ، چایی ، قند و منقل اسفند به خاطر یک مرد یک آشنا ، همدرد زشوق در گریه تمامی قریه... تمام کودکی ام دل عروسکی ام دوسال داشت ، فقط بلند نبودم ، خط بلد نبودم ، نام به جز پدر ، و امام... امام ، خوابم بود و آفتابم بود امام ، آبی بود و آفتابی بود امام ، روشن بود ستاره ی من بود امام ، دنیا بود تمام گل ها بود گذشتن ایام اتاق و عکس امام به ابر ، فرمان داد به غنچه ها جان داد به سرو گفت" بایست ! بلند باید زیست درخت ، بوته ، علف شکفته صف در صف درخت­ها موزون و بیدها مجنون و بعد ، در قدمش به خاطر کرمش زمین عروسی کرد و پای بوسی کرد امام ، یک اصل است و اولین فصل است تو را اسلام ، امام امام! امام! امام! دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 1 پیاپی 213 / 29 فروردین 1388

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 213صفحه 5