طنز مریم شکرانی
انسان در گذر زمان !
الف ـ عصر حجر : انسان اولیه بسیار با صفا و با حال است . چون همه روزهای خودش را تعطیل کرده و اصولاً نمی داند تقویم سیخی چند ؟ او هرگز مجبور نیست صبح زود از خواب بیدار شود زیرا هنوز ساعت زنگ دار را اختراع نکرده است .
انسان اولیه هر کاری که دلش بخواهد انجام می دهد . توی پارک می رود و روی چمنها حسابی غلت می زند و فوتبال بازی می کند و درختها را می شکند و آتش می زند بی آنکه خط اختراع شده باشد تا با آن روی چمنها تابلوهای خواهشی ، لطفنی و کلاً تذکراتی بزنند . انسان اولیه قادر است بزند بچه مردم را درب و داغان کند و هیچ مدرسه ای وجود ندارد تا والدین آن بچه بیایند پیش ناظمش و شکایت کنند . انسان اولیه در غار زندگی می کند بنابراین خاله و عمه و فک و فامیل اولیه نمی تواند به لحاظ امنیت جانی و مالی در را به روی بچه اولیه باز نکنند که مثلا ما خانه نیستیم چرا که غار در ندارد . انسان اولیه می تواند هرچقدر دلش خواست شیرینی و شوکولات بخورد و به گل و خاک و چیز های پر از میکروب دست بزند و بی آنکه نگران شستن دستهایش باشد کلی غذا و علاوه بر آن هله و هوله بخورد چون هیچ دکتری وجود ندارد که پدر و مادر آدم به زور دستش را بگیرند و پیش آن دکتر ببرند و آن دکتر با معرفت هم کلی آزمایشات وحشتناک نظیر آزمایش خون و آزمایشات خجالت آور نظیر . . . برایش بنویسد تا در صورت تشخیص موجودات ذره بینی در دل و روده ی آن بچه سوژه ی دعواهای خواهرانه و برادرانه اش کنند ، تازه دندان کشیدن هم اصلاً مد نیست . رژیم لاغری و چاقی و کلسترول و سکته قلبی و از اینجور چیزها هم وجود ندارد و انسان اولیه بیشترین حظ و کیف را از عیدها و عروسیها و جشنها و میهمانیهایش می برد .
انسان اولیه می تواند وسیله ی نقلیه اش (دانیاسور ، خر ، گاو ، الاغ و غیره) را هر جایی که خواست پارک کند و هیچ کس هم نمی تواند پنچرش کند و یا برایش جریمه بنویسد . بچه اولیه می تواند جلوی همه ، همه ی انگشتانش را توی دماغش فروکند و برای همسایه های بداخلاق شکلک یا زبان در بیاورد ، کلی دروغهای شاخ و دم دار بگوید ، جوکهای بی تربیتی تعریف کند ، سر غذا صداهای نابهنجار از گلویش خارج کند ، دندانهایش را هیچ وقت مسواک نزند ، صد سال به صد سال حمام نرود ، جورابهایش همیشه بو بدهند و خلاصه هر کاری که دلش خواست انجام بدهد زیرا هنوز روانشناسها به دنیا نیامده اند که برای پدر و مادر و مردم بد آموزی داشته باشند و به بچه های راحت و آزاد اولیه عنوان بسیار توهین آمیزانه ی بی تربیتی بدهند .
در این دوره کسی چه می داند ویتامین را با چه واوی می نویسند ؟ برای همین آدم مجبور نیست غذاهای بد مزه ی ویتامین دار را بخورد و در عوض بچه ی اولیه هر روز کلی پفک و پیراشکی و لواشک و آدامس را بدون گیر دادنهای اطرافیان نوش جان می فرماید . در این زمان مادر آدم نمی داند سرطان یعنی چه و بچه ی اولیه را زیر منگنه نمی گذارد که چیپس و پفک نخور وگرنه سرطان گرفتن را توی پیشانی اش می خواند . انسان اولیه صف را مسئله مهمی نمی داند و آدم می تواند هموطنانش را توی صف خر بوس «معادل واژه اتوبوس که مساوی است با
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 101صفحه 12