
دارد فکر میکند که چه سعادتی دارم.
اسب امام مرا آورده، امام به شام
دعوتم کرده، با او شام خوردهام، حالا
هم قرار است امشب این جا بخوابم.
کیست مثل من؟ امام میگوید: امیر
مؤمنان به دیدار مریضی رفت اما به او
گفت مبادا به عیادت من فخر بفروشی.
ملاک برتری تقواست.
مرد هنوز خوشحال است اما میداند
سعادتش از عنایت امام بوده نه از
لیاقت خودش.
5
مدتهاست باران نباریده. مأموران از
امام میخواهد دعاکند و در دل امید
دارد که باز هم باران نبارد. امام رسول
الله را در خواب میبیند و طبق گفتة
رسول الله تا روز دوشنبه صبر مبکنند.
دوشنبه امام در کنار مردم دعا
میکنند. ابری میآید و همه خوشحال
میشوند اما امام میگوید: این ابر، ابر
ما نیست. و ابر میرود. تا یازدهمین
ابر. امام میگوید: این ابر، از طرف
خدا و ابر ماست. و باران میزند. بر
سر و روها و خاکهای تشنه. آن قدر که
همة حوضها، همة گودالها و همةنهرا
پر از آب میشود.
6
امام نشسته است و مأمون نشسته
است و همه نشستهاند. مأمون میپرسد:
علی (ع) تقسیم کننده بهشت و جهنم
است. چرا؟ امام میگوید: زیرا علی
(ع) میزان اعمال است. دوستداراش
بهشتی و دشمنش دوزخی است.
مأمون میگوید: خدا مرا بعد از تو
زنده نگذارد یا علی ابن موسی!
یعنی من هم از دوستداران علی و آل
علی ام اما هم امام، هم مأموران و هم بقیه
میدانند که نیست.
7
مأمون مجلس مناظره دارد. بزرگان
را جمع کرده تا شاید امام را شکست
دهند. یکی از قرآن دلیل میآورد که
انبیا معصوم نیستند. امام میگوید: آدم
نافرمانی خدا را روی زمین نکرد!
مرد میگوید: این را چه میگویید:و
زلیخا قصد یوسف کرد و یوسف قصد
زلیخا!
قصد زلیخا خیانت بود اما یوسف
قصد کرد اگر زلیخا منصرف نشد، او
را بکشد.
نه تنها هیچ سؤالی نیست که امام را
ناتوان کند که او عمران صابی را هم
مسلمان میکند. مأمون نگران است .
حس میکند تنها چیزی که او را از
نگرانی میرهاند، مرگ امام است.
8
همین مرد را میکشد. مبادا شما را
بفربید.
اشارة امام به مأمون است. این مرد
مرا مسموم میکند. سپس میخواهد
خود مرا غسل و کفن میکند. به او بگو
اگر چنین کنی، عذاب آخرتت به دنیا
میافتد.
مأمون میگوید: از این انگور و آن
انار تناول کنید.
امام میگوید: به اختیار نخواهم
خورد!
و ساعاتی بعد مأمون قصد دارد
پیکری را غسل بدهد که خود مسموم
کرده است.
مرد به او نزدیک میشود و پیغام را در
گوش او نجوا میکند. مأمون میهراسد
و دست میکشد. مرد میگوید:امام
خواسته است خیمهای سفید برپا شود.
چنین میکنند. چندی بعد پیکر امام
غسل و کفن شده آماده است.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 209صفحه 21