مجله کودک 440 صفحه 16
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 440 صفحه 16

مامان روباه گفت: ـ بابا روباه، برو و به بچهها خبر بده که عمو پلنگ چه افتخار بزرگی به ما داده است. پلنگ غرشکنان گفت: ـ عجله کن! بابا روباه با عجله هرچه تمامتر، مثل برق در سوراخ ناپدید شد. مامان روباه و پلنگ با هم، کنار سوراخ منتظر ماندند. اما نه از روباه خبری شد، نه از بچه روباهها. پلنگ که حوصلهاش سر رفته بود و احساس گرسنگی میکرد، گفت: ـ شوهرت کجاست؟ بچه روباهها کجا هستند؟ مامان روباه گفت: ـ عمو پلنگ، اجازه بدهید به دنبالشان بروم. ـ بگو عجله کنند. ـ چشم عمو پلنگ. مامان روباه داخل سوراخ پرید. پلنگ به انتظار نشست. پلنگ، عصبانی، خسته و مهمتر از همه، گرسنه بود. ناگهان متوجه کلة پر مغز و چشمان براق مامان روباه شد که از سوراخ، دزدکی نگاهش میکرد. مامان روباه گفت: ـ عمو پلنگ، دیگر نیازی به زحمت شما نیست. بابا روباه جواب را پیدا کرد. او میگوید هر پنج بچه روباه به زیرکی و زیبایی مادرشان هستند! پلنگ غرشی کرد و به طرف سوراخ پنجه انداخت. اما مامان روباه به سرعت فرار کرد و مثل برق در سوراخ ناپدید شد. پلنگ آن شب را بدون شام گذراند. بابا روباه هم دست از خودستایی برداشت، چون حالا میدانست که همسرش داناترین و زیرکترین عضو خانواده است. برجهای دوقلوی «بروچیس» یکی از محصولات نقرهای است که در آن از طلا نیز استفاده شده است. طلای قرمز و زرد دو نوع طلای استفاده شده در این محصول هستند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 440صفحه 16