مجله کودک 440 صفحه 33
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 440 صفحه 33

دوستم هر روز میآمد به خانة ما. زیر سایة درختِ انجیر، حصیر میانداختیم و مینشستیم. هر روز برای عروسکم جشن تولد میگرفتیم. عروسکم همیشه «یکساله» بود؛ چون عروسکها هیچ وقت بزرگ نمیشوند. یک دانه کیک دو تومانی از بقالی میخریدیم، تا کیک تولدش باشد. یک دانه چوبِ کبریت فرو میکردیم توی کیک، تا شمع تولدش باشد. دوستم برای عروسکم هدیه میآورد. از توی متکایشان، پَرِ مرغ برمیداشت و میآورد. (پَرِ مرغ را میگذاشتیم لای موهای عروسکم.) بعضی وقتها از درخت خانهشان «غوره» میکَند و میآورد. بعضی وقتها یک دانه بَرگ میآورد. بعصضی وقتها برای عروسکم یک مورچه میآورد... قصه کامل را به همراه چند قصه خواندنی دیگر در کتاب که به بهای 3000 تومان چاپ و منتشر شده دنبال کنید و بخوانید. هلال ماه تزئینی ساخته شده با الماس بیرنگ و شفاف

مجلات دوست کودکانمجله کودک 440صفحه 33