مجله خردسال 10 صفحه 20
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 10 صفحه 20

گفت:«همه­اش تقصیر من بود. من آب را خوردم و تمام کردم. حالا جایی را ندارد که آب تنی کند.» گفت:«چه قدر قار شد ! یعنی چه قدر بد شد.» آن وقت او هم گریه کرد. از راه رسید و پرسید:«چی شده ؟» جواب داد:« آب را خورده گریه کرده، هم ناراحت شده و گریه کرده، هم گریه­اش گرفته و....» گفت:«پس من هم گریه­ام می­گیرد­!» آن وقت زار و زار و زار گریه کرد. از راه رسید. آن­ها را دید و پرسید:«ای­بابا! چی شده؟ چرا گریه می­کنید؟» گفت :« آب را خورده، گریه کرده، هم ناراحت شده و گریه­اش گرفته. هم گریه­اش گرفته، من هم گریه­ام گرفته.» و دوباره شروع کرد به زار زار گریه کردن. به نگاه کردو گفت:«ولی این که پر از آب است.» و و و به نگاه کردند. راست می­گفت.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 10صفحه 20