مجله خردسال 25 صفحه 17
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 25 صفحه 17

جغد پیر روباه خرگوش زمینی که لرزید فریبا کلهر لاک پشت قورباغه یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. روزی در جنگل قدم می­زد که نـاگهان جلوی پایش زمین تکان خورد. ترسید و فرار کرد. توی راه او را دید و پرسید: «چـرا فـرار می­کنی؟ اتفـاقی افتـاده؟» که هم ترسیــده بود و هم نفس نفس می­زد گفت: «زمین تکان خورد. من قدم می­زدم که زمین جلوی پایم تکان خورد.» ترسید و گفت: «حتما می­خواهد زلزله بشود. باید زودتر از جنگل فرار کنیم.» از جلو و پشت سرش دویدند و دویدند تا به رسیدند. پرسید: «چرا فرار می­کنید؟ اتفاقی افتاده؟» گفت: «زمین تکان خورد، درست جلوی پای من!» گفت: «می­خواهد زلزله بیاید. باید فوری فرار کنیم.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 25صفحه 17