4) میمونها، برای پیدا کردن او، همه جا را گشتند. حتی رودخانهها را. اما او را پیدا نکردند.
5) ناگهان میمون پیر فریاد کشید: «نگاه کنید! مادرش او را پیدا کرده است.»
6) و میمون کوچولو ومادرش از راه رسیدند!
7) پدر و مادر میمون کوچولو او را بغل کردند تا گرم شود.
حالا دوباره همه کنار هم بودند.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 6صفحه 23