مجله خردسال 104 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 104 صفحه 19

تا این که یک روز ­ی کوچولویی او را صدا زد گفت: « عزیز! تو خیلی مهربانی! بیا این گردو را برای تو آورده­ام.» با تعجب به نگاه کرد و گفت: «چرا؟» گفت: «تو هر روز برای من دانه ریختی! حالا من برای تو گردوی بزرگ آورده­ام!» خندید و گفت: «ولی جان! آن­ها بود نه دانه خوراکی.» با غصه گفت: «ولی من همه­ی آن­ها را خوردم.» گفت: «غصه نخور. تو نمی­دانستی آن­ها هستند. حالا بیا با هم پیش برویم و از او بگیریم.» و و با کمک هم یک باغچه­ی خیلی قشنگ درست کردند. این طوری:

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 104صفحه 19