مونا برفی و هفت کوچوله!
مانا نیستانی
روزی و روزگاری
درسرزمینی دور
شاهزاده خانمی
به اسم مونا برفی
به همرا پدرش
زندگی میکردند
پدر، همسری داشت که
جادوگر بد جنسی بود
فقط به خاطر این که بچهها رو
دوست دارم این نقش روبازی می کنم
جادوگر، آینه جادویی داشت که هر روز
جلویش میرفت و می پرسید:
ای آینه جادوئی بگو
آیا از من زیباتر در این
سرزمین وجود داره؟
نه خیر ای ملکه شما
از همه زیباتری!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 119صفحه 13