مجله خردسال 119 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 119 صفحه 18

همه چیز برای رفتن به آماده بودکه ناگهان پدرکوچولوگفت: «شما مرا ندیده­اید؟!» کوچولو و مادر گفتند: «نه،» بعد، همه برای پیدا کردن پدر، مشغول گشتن خانه شدند. آنها همه جا را گشتند، اما را پیدا نکردند. همین موقع پدر چشمش به افتاد و گفت: «بهتر است را هم با خودم به بیاورم و همان­جا آن را بخوانم.» مادرگفت: «اگر را پیدا نکنیم به نمی­رویم.» کوچولو گفت: «آن­وقت مجبوریم همین­جا توی خانه بمانیم.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 119صفحه 18