مجله کودک 03 صفحه 13

نکته مهم: تمام مصاحبهای که خواهید خواند، خیالی است اصلاً چنین مصاحبهای انجام نشده است! ما برای جالبتر شدن صفحه گزارش دوست این کار را کردیم. اگر آن را میپسندید، به نشانی دفتر مجله نامه بنویسید تا باز هم از این نوع مصاحبهها چاپ کنیم. · معمولاً در شروع مصاحبهها افراد معرفی میشوند.شما هم خودتان را معرفی کنید. § خب من کسی هستم که فقط برای جالب شدن یک فیلم از من استفاده کردند. البته شروع کارم به این صورت بود. · درست است، اما هنوز خودتان را معرفی نکردهاید. § بله... من «آناتول ماری» ،اولین کودکی هستم که در سینما بازی کردم. · در آغاز معرفی کردن خودت، گله داشتی که چرا فقط برای جالب شدن فیلم از تو استفاده کردهاند. § خب تا حدی بله، وقتی که آدم میبیند که از کودک فقط به عنوان وسیلة جذاب شدن فیلم استفاده میشود، ناراحت میشود. · خب از این موضوع که بگذریم بگویید چطور شد که پایتان به سینما باز شد؟ § پدرم عامل اصلی بود. او در سینمای صامت یعنی بدون حرف زدن نقشهایی بازی میکرد، بنابراین مرا تشویق کرد در فیلم بازی کنم. شنیدهام امروزه سینماها صدا هم دارند، همین طوره؟ · البته غیر از صدا، رنگ هم وارد سینما شده و استفاده از رایانه هم در ساختن فیلمها رایج شده . § من که از حرفهای شما چیزی نمیفهمم، اما از اولین فیلمم که در سال 1908 میلادی (1287شمسی) بازی کردم، خیلی راضیام. از آن به بعد در عالم سینما معروف شدم. به ب ب. به فرانسوی یعنی بچه. · بعدها کارتان را ادامه دادید؟ علاقهای به ادامه کارتان داشتید؟ § بله کاملاً. البته اگر از خودم تعریف نکنم، همه مرا به عنوان یک بچه باهوش میشناختند و به هر استودیویی که میرفتم، همه میگفتند نگاه کنید! آناتول باهوش آمد! · تا کی به عنوان بازیگر خردسال فعالیت سینمایی کردید؟ § [فکر میکند] من ...تا شروع جنگ جهانی اول، اینطور که به یادم مانده است در فیلمهای زیادی بازی کردم و در همه آنها هم در نقش کودک بودم. · بسیارخوب، ممنونم که در این گفتگو شرکت کردید. صحبتی در پایان گفتگو ندارید؟ § چرا، آن موضوع رنگ و رایانه که گفتید؛ منظورتان... · زیاد جدی نگیرید خانم آناتول ماری! امیدوارم همیشه موفق باشید.