مجله کودک 03 صفحه 28
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 03 صفحه 28

آینة دوست آینة دوست سهام ؛ دختری از هویزه هویزه هنوز سهام را فراموش نکرده است. شهر هویزه با خون سهام زنده است. هر چند الان پیش خداست، ولی خون سهام هنوز در رگهای شهر هویزه جریان دارد. راستی دوست دارید بدانید سهام چطور به شهادت رسید؟ وقتی سربازان بعثی عراق، شهر هویزه را اشغال کرده بودند؛ سهام که شجاعتش خیلی بیشتر از سنّ و سالش بود با چند تکّه سنگ به جنگ سربازان بعثی رفت. در همین حال سهام وقتی به سربازان عراقی نزدیک میشود، صحنهای را میبیند که تحملّش برای او آسان نیست. یک سرباز بعثی، عکس امام خمینی را که سهام آن را بیشتر از هرکس دیگری دوست دارد ، پاره می کند و به زمین میریزد. سهام که نمیتواند این توهین را تحّمل کند، سنگی را برمیدارد و بر سر سرباز عراقی میکوبد؛ امّا سرباز عراقی جواب سنگ سهام را با گلوله میدهد و لحظه ای بعد صورت و شقیقة سهام مثل یک گل شقایق سرخ میشود. وقتی مادر سهام کنار جنازة او حاضر میشود، او را از انگشتر آبیاش میشناسد ، امّا سهام دیگر پیش مادرش نیست؛ چون خدا سهام را خیلی دوست داشته است و او را برده است تا همیشه پیش خودش باشد. الان یازده سال از آن روز میگذرد، شهر هویزه هنوز سهام را فراموش نکرده است . ای کاش میشد همه سهام را بشناسند و بدانند که او چه دختر شجاعی است. ای کاش قصة سهام را توی کتابهای درسی بنویسند. ای کاش عکش سهام توی روزنامهها چاپ شود. ای کاش تلویزیون سهام را نشان دهد. ای کاش سهام هیچ وقت از یاد ما نرود.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 03صفحه 28