مجله کودک 152 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 152 صفحه 9

تعمیر شده است.ولی هیئت مدیره رانندۀ جدیدی را برای آن استخدام کرده است.هرب سرش را خم کرد و با ناراحتی گفت: -گمان می­کنم این یعنی که من اخراج می­شوم. واشک از چشمانش سرازیر شد.مدیر مدرسه سرش را تکان داد و گفت: -چند لحظه صبرکن،بگذار حرفم را تمام کنم.ما می­خواهیم این اتوبوس قدیمی را طوری تعمیر کنیم که بچه­های معلول راحت­تر به آن سوار و از آن پیاده شوند.ما دوست داریم تو رانندۀ آن باشی.هرب،این کار را انجام می­دهی؟ چشم­های هرب از شوق برق زدوبه مدیر مدرسه لبخند بزرگی تحویل داد. -بله قربان!من حتماً این کار را می­کنم. وبا مدیر مدرسه دست داد.بعد از تعمیرات و تغییراتی که روی اتوبوس انجام گرفت.بالاخره هرب آن را برای اولین روز کار بعد از تعمیر به بیرون از مدرسه راند.اتوبوس را رنگ می­کرد.اتوبوس قدیمی مدرسه حالا خیلی زیبا به نظر می­رسید.وقتی آنها جلوی خانۀ بکب ایستادند،هرب در را باز کرد و به جای اینکه از اتوبوس پیاده شود و بکی را به داخل بیاورد.بالابر مخصوص را پایین آورد.به بکی لبخند زد و پرسید: - می­توانم شما را سوار کنم؟ لبخندی تمام صورت بکی را روشن کرد و درحالی که ویلچرش را به داخل بالابر می­راند، با خوشحالی گفت: -حالا من می­توانم به تنهایی سوار اتوبوس شوم،مثل تمام بچه­ها. هرب برای مدت زیادی رانندۀ این اتوبوس بود.بکی بالاخره بزرگ شد و به دانشگاه رفت. اما هنوز بچه­های زیادی بودند که به اتوبوس مخصوص نیاز داشتند.وبدین ترتیب هرب و اتوبوس قدیمی مدرسه دیگر تنها نماندند. همچنین از پیامبر اکرم(ص) روایت شده که فرمودند؛هر مربی یا معلمی که وظیفه تعلیم به کودک را بر عهده دارد باید بین آنها شرایط مساوی برقرار کند،یعنی بین فقیر و ثروتمند فرق نگذارد.در غیر اینصورت در روز قیامت با خائنان همراه خواهد شد. براین اساس مکتب­خانه­ها در سراسر جهان اسلام آن روز که ایران نیز قسمتی از آن بود،گسترش یافت. نقش معلم وشاگردان بریک بشقاب سفالی(دوره اسلامی)

مجلات دوست کودکانمجله کودک 152صفحه 9