مجله کودک 377 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 377 صفحه 5

می­گفتند و هیچ واهمه­ای نداشتند که پسرشان است. در زمان بمباران و جنگ تحمیلی، حاج احمد آقا پیش حضرت امام آمده بود و اصرار داشت ایشان را زیر سقفی محکم­تر ببرد اما آقا راضی نمی­شد. راضی کردن امام در این مسائل، مشکل بود. همسر بزرگوار حضرت امام در خاطرات خود نقل می­کند؛ دیدم احمد اصرار دارد و آقا هم با تندی مخالفت می­کند، گفتم: «احمد آقا! اگر قرار باشد بمب بیفتد روی سرمان، می­افتد، و اگر هم قرار نباشد، نمی­افتد. آقا را اذیت نکن.» آقا خندیدند و قضیه پناهگاه و سقف مطمئن هم منتفی شد. علاقه حضرت امام به مرحوم حاج سید احمد آقا، تا قبل از انقلاب اسلامی که امام با خانواده خود در نجف اشرف بودند، زیاد پیدا نبود. زیرا ایشان در ایران بودند. در سفری که مرحوم حاج سید احمد آقا با همسرشان و حسن آقا- که کوچک بودند- به عراق آمده بودند و می­خواستند پس از دو ماه برگردند، حضرت امام علاقه داشتند که احمد در عراق بماند، البته اصرار مادر بیشتر بود. بنابراین حضرت امام به ایشان گفتند: به خاطر مادرت، چند ماه دیگر هم بمان. بیست روز پس از این ماجرا، شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی اتفاق افتاد و این هم خواست خدا بود که در آن روزها حضرت امام تنها نباشند و حاج سید احمد آقا در نجف باشند. کاپیتان از پنجره میبیند که فرمان دستگیری روباتهای شورشی که همان وال ای و دوستان روباتی او هستند صادر میشود.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 377صفحه 5