مجله کودک 377 صفحه 38

لطیفههای نوروزی کارمندی وارد اتاق رئیس شد و گفت: «قربان، یا پنج هزار تومان به من عیدی بدهید یا میروم به بقیهی کارمندها میگویم که ده هزار تومان عیدی به من دادهاید»! * ** بعد از تعطیلات نوروزی، رئیس اداره یکی از کارمندانش را احضار کرد و گفت: ـ شنیدهام که شما یک روز در میان به اداره تشریف میآورید، جانم، این کار خوبی نیست. کارمند گفت: ـ حق با شماست قربان... اما اگر هر روز بیایم، از بیکاری کسل میشوم! سمیرا عارفی/10ساله/از تهران میلاد نور چه روز قشنگی بود. روزی که همراه آموزگار بیرون رفتیم واو دربارهی به دنیا آمدن حضرت رسول (ص) برای ما گفت: بعد از برپا کردن آتش، آموزگار همه را صدا زد و از ما خواست تا دور آتش بنشینیم. او گفت: یکی از اعیاد بزرگ مسلمین هفده ربیعالاول است. همه طراح: فائزه آیتی ساکت نشسته بودند. صدای تق تق هیزمهای داخل آتش سکوت دشت را میشکست، گونههای کوچک بچهها سرخی آتش را به خود گرفته بود، همه با لذت به حرفهای دلنشین آموزگار گوش میدادند. علی پرجنبوجوش روی علفها نشسته بود. آنقدر محو شنیدن شده بود که متوجه لاکپشت کنارش نبود.بنفشههای بهاری همه و همه در حال شنیدن بودند. آموزگار ادامه داد در کشور ما همزمان با بدنیا آمدن حضرت محمد (ص) اتفاقاتی رخ داد. فرو ریختن چهارده طاق کسری که خسرو پرویز به آن افتخار میکرد و خیلی هم محکم ساخته شده بود، خاموش شدن آتشکدههای فارس که تا آن روز هرگز خاموش نشده بود و خشک شدن دریاچه ساوه و سرسبز شدن زمینی که باورکردنی نبود. علت این اتفاقات در کشور ایران ظلم و ستمی بود که پادشاهان ایران به مردم میکردند. با تولد حضرت محمد خیر و برکت بیش از پیش برای مردم آن زمان ایجاد شد. به همه مهربانی میکرد. از همان کودکی امانتدار و راستگو بود. مردم به او لقب محمد امین داده بودند. او بهترین و بزرگترین معلم بشریت بود. ما افتخار میکنیم که امت و پیرو او هستیم. مهری شریفی روزبهانی از تهران ریحانه محمدزاده/ از تهران حرکت به زمین ظرف 10 ثانیه انجام خواهد شد. این فرمانی است که رایانه مرکزی سفینه اعلام میکند.