مجله کودک 02 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 02 صفحه 5

قصه دوست خانهای برای جن کوچولو سرور کتبی جن کوچولویی بود که توی یک گردو زندگی میکرد. یک روز باد تندی وزید و گردو را از درخت به حیاط خانه پیرزنی انداخت. پیرزن تا گردو را دید گفت: «به به! چه گردوی قشنگی» گردو را برداشت و تو آفتاب نشست بعد تق.... تق.... گردو را شکست. اما به جای مغز گردو جن را دید که از گردو بیرون پرید پیرزن جیغ کشید. جن گفت: « اِ ... چرا جیغ میزنی؟ خانهام را خراب کردهای، جیغ هم میزنی؟» پیرزن گفت: «حَ حَ حرف می زنه؟» جن گفت: کی حرف میزنه؟ پیرزن گفت: «تو تو حرف میزنی؟» جن گفت: « ببینم تو دنیای شما حرف زدن عجیب است.» پیرزن گفت: «نه.... نه .... ولی تو توی گردو چکار

مجلات دوست کودکانمجله کودک 02صفحه 5