مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی و گسستهای اجتماعی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: مقاله

پدیدآورنده : افتخاری، اصغر

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1382

زبان اثر : فارسی

انقلاب اسلامی و گسستهای اجتماعی

انقلاب اسلامی و گسستهای اجتماعی 

(بررسی چالشهای فراسوی حکومت

‏اسلامی با تأکید بر دیدگاه امام)‏

‏اصغر افتخاری‏‎[1]‎

‏ ‏

خلاصه مقاله

‏نویسنده در این مقاله ضمن تفکیک گسستهای اجتماعی به دو گروه فعال و‏‎ ‎‏غیر فعال، از شرایط اجتماعی مناسب جهت تبدیل یک گسست به جنبش‏‎ ‎‏اجتماعی سخن گفته است. سه پیش شرط لازم برای این تحول عبارتند از:‏‎ ‎‏تعمیق گسست، شکل گیری ایدئولوژی بدیل و پیدایش عامل رهبری مناسب. در‏‎ ‎‏ادامه الگوی فوق در مورد جمهوری اسلامی ایران به بررسی گذارده شده است.‏‎ ‎‏نتیجه آنکه بنا به مدعای نویسنده:‏

‏1ـ گسست اجتماعی هم در بعد داخلی و هم در بعد خارجی، تعمیق گردیده‏‎ ‎‏است.‏

‏2ـ گسست سیاسی در بعد بین المللی کاهش یافته و بالعکس در بعد داخلی‏‎ ‎‏تعمیق شده است.‏

‏3ـ گسست فرهنگی، در بعد داخلی فعال و در بعد خارجی به صورت نیمه‏‎ ‎‏فعال درآمده است.‏

‏4ـ گسست فکری، در بعد داخلی شدیداً فعال شده اگر چه در بعد خارجی از‏‎ ‎‏تأثیر آن کاسته شده است.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 89

‏مجموع ملاحظات فوق در قیاس با شاخصهای استنتاجی از کلام و سیره‏‎ ‎‏حضرت امام خمینی‏‏(س)‏‏ نویسنده را به آنجا رهنمون می کند که، از تعمیق و‏‎ ‎‏تراکم شکافهای اجتماعی در سطح داخلی به عنوان جدیدترین تهدید علیه‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی یاد نماید. بالعکس در سطح خارجی فعالیت نظام بهتر بوده و‏‎ ‎‏ما شاهد کاهش تأثیرگذاریهای ناشی از چهار گسست فوق می باشیم.‏

‏ ‏

مقدمه

«أحسب الناسُ ان یترکوا ان یقولوا آمنّا وهم لایفتنون. و لقد فتنّا الّذین من قبلهم‎ ‎‏فلیعلمنّ الله الذین صدقوا و لیعلمنّ الکاذبین»‏‎[2]‎

‏«آیا مردم چنین پندارند که با گفتن اینکه «ایمان آورده ایم» رها شده و آزمونی ‏‏[‏‏از پس‏‎ ‎‏آن‏‎ ‎‏]‏‏در کار نیست؟! همانا کسانی را که پیش از ایشان بودند را نیز آزموده ایم و خداوند از‏‎ ‎‏این طریق راستگویان را به خوبی شناخته و دروغگویان را نیز به نکویی شناخته است.»‏

‏آیات فوق دلالت صریحی بر سنت ابتلا و آزمون الهی دارد و اینکه مؤمنان باید برای‏‎ ‎‏اثبات راستی دعاوی و صدق قولشان به صحت و استواری عمل روی آورند. «انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی» عرصه تجلی ثابت قدمی مردمی مؤمن به ارزشهای دینی، به رهبری مردی‏‎ ‎‏فرزانه بود که در نهایت به ایجاد حکومت اسلامی ـ به مثابه پاداش الهی برای مؤمنان‏‎ ‎‏صادق ـ منجر شد. برخلاف گمانهای ناصواب مخالفان و معاندان که دولت این حکومت‏‎ ‎‏دینی را کوتاه می دیدند، جمهوری اسلامی توانست دو دهه حضور فعال در عرصه‏‎ ‎‏سیاست و حکومت را تجربه نموده و با اتکا به عنایت الهی و پشتوانه مردمی، دهۀ‏‎ ‎‏تازه ای را آغاز نماید. بقای انقلاب اسلامی مطابق سنن الهی حاکم بر این جهان، قابل‏‎ ‎‏تفسیر است و همین بینش است که می تواند در آسیب شناسی انقلاب ما را یاری رساند.‏‎ ‎‏حقیقت آن است که با توجه به شرایط و مقتضیات داخلی و خارجی، انقلاب اسلامی‏‎ ‎‏دهه ای حساس را در پیش روی دارد که می طلبد سیاستگذاران انقلابی و مردم مسلمان‏‎ ‎‏ایران، پیشاپیش خود را برای گذر سالم از آن مهیا سازند.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 90

‏در نوشتار حاضر ضمن کالبد شکافی بستر اجتماعیِ انقلاب اسلامی، از بروز‏‎ ‎‏گسستهایی (شکافهایی) در درون جامعه سخن به میان خواهد آمد که در صورت‏‎ ‎‏بی توجهی به آنها می تواند مولد جنبشی اجتماعی در جامعه باشد،‏1‏ البته فرآیند انتقال‏‎ ‎‏از گسستی غیرفعال به جنبش اجتماعی ای تمام عیار، فرآیندی پیچیده می باشد که وجود‏‎ ‎‏عوامل عدیده ای را می طلبد که در وضعیت فعلی ایران شاید عدم حضور آنها مهمترین‏‎ ‎‏استدلال برای نفی امکان وقوع جنبشهای اجتماعی تلقی شود. اما با اینحال نباید‏‎ ‎‏فراموش کرد که «یک دهه» زمان کمی نیست و در ضمن، شرایط سیاسی، اقتصادی،‏‎ ‎‏فرهنگی و ارتباطاتی جهان معاصر کاملاً با بیست سال قبل تفاوت کرده است، لذا کاهلی‏‎ ‎‏در مقام ارزیابی و سیاستگذاری می تواند بستری مناسب برای حصول عوامل مورد نیاز‏‎ ‎‏فراهم آورد و در آن صورت است که انقلاب اسلامی با موانع تازه ای روبرو می شود که‏‎ ‎‏حل و رفع آنها چندان کار ساده ای نیست.‏

‏برای تحلیل ساخت اجتماعیِ انقلاب اسلامی و ارزیابی میزان فعالیت گسستهای‏‎ ‎‏موجود در گفتمان انقلاب اسلامی، سیره عملی و نظری حضرت امام خمینی‏‏(س)‏‏ را‏‎ ‎‏ملاک قرار داده ایم که به عنوان معمار اصلی انقلاب، می تواند راهگشا باشد. تحلیل‏‎ ‎‏حاضر جنبه آسیب شناسی دارد و از لحاظ زمانی ناظر برآینده است، بدین معنا که‏‎ ‎‏نهادهای اصلی نظام، مردم و گروهها را متوجه بروز شکافهایی می نماید که معالجه آنها‏‎ ‎‏نه متوجه حزب و گروهی خاص، بلکه رسالت تمامی علاقمندان ارزشهای الهی است که‏‎ ‎‏توسط حضرت امام‏‏(س)‏‏ در دو دهه قبل به شکل جمهوری اسلامی، در ایران تأسیس و‏‎ ‎‏عرضه گردید. امید آن که سال امام خمینی‏‏(س)‏‏ بتواند، زمینه ساز رجعت کامل و نویی به‏‎ ‎‏اندیشه ها و اعمال آن بزرگمرد باشد.‏

‏ ‏

1ـ چهارچوب مفهومی و نظری

‏برای ورود به بحث جامعه شناسی سیاسی انقلاب اسلامی نخست لازم است تا بنیان‏‎ ‎‏نظری آن را تعریف و تحدید نماییم. بنابراین در این قسمت از مقاله به طرح دو مقوله مهم‏‎ ‎‏خواهیم پرداخت:‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 91

‏نخست، از اهمیت گسستهای اجتماعی در وقوع تحولات از منظر جامعه شناسی‏‎ ‎‏سخن گفته و شرایط گذر از «شکاف ساده» به «جنبش اجتماعی» را فهرست می نماییم.‏‎ ‎‏سپس در دومین گام؛ به تحلیل مهمترین مفاهیم به کار رفته جهت توضیح نحوه انتقال‏‎ ‎‏جوامع به وضعیت مبتنی بر ظهور جنبشهای اجتماعی، خواهیم پرداخت و از مفاهیمی‏‎ ‎‏چون «بسیج اجتماعی» و «اصل تراکم» به طور مشخص سخن خواهیم گفت.‏

‏ ‏

1ـ1ـ شرایط گذر از گسست اجتماعی به جنبش اجتماعی

‏مقوله «گسستهای اجتماعی‏‎[3]‎‏ و نحوه تأثیرگذاری آنها بر جوامع مختلف را باید،موضوع اصلی جامعه شناسی سیاسی قلمداد کرد. به گونه ای که تحولات عمده جوامع ـ‏‎ ‎‏چه در گذشته و چه در حال ـ از همین منظر توضیح داده می شوند:‏2

‏اصل فوق در دیدگاه اسلامی نیز پذیرفته شده است و در ذیل آیه (13) از سوره‏‎ ‎‏مبارکه حجرات می آید، آنجا که خداوند بر «تنوع خلقت» تأکید گذارده، آن را تصویب‏‎ ‎‏می نماید.‏‎[4]‎‏ اختلاف در علایق نقطه آغازین بروز شکافهای اجتماعی می باشد و از این‏‎ ‎‏حیث قابل توجه علمی هستند. البته برای اینکه گسستها ـ که به طور طبیعی در جامعه‏‎ ‎‏وجود دارند ـ منشأ اثر قرار گیرند و به اصطلاح تبدیل به جنبش شوند، لازم است شرایط‏‎ ‎‏دیگری نیز فراهم آید که رسالت جامعه شناسی سیاسی در عصر حاضر، شناخت و‏‎ ‎‏معرفی آنها می باشد.‏

‏بنابراین نفس وجود «گسست» در جامعه دالّ بر خطری برای کانون قدرت نیست،‏‎ ‎‏بلکه مهم، فرآیند بسیج اجتماعی است و این که گسست مزبور تا چه میزان فعال شده‏‎ ‎‏است. (نمودار شماره یک)‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 92

‏                                             ‏

‏وضعیت انقلابی‏

‏(شورشی)‏

‏ ‏

‏وضعیت انتقال‏

‏وضعیت طبیعی‏

‏جنبش اجتماعی‏

1ـ تعمیق و تراکم گسستها2ـ شکل گیری ایدئولوژی بدیل3ـ پیدایش رهبری (فکری، بسیج گر و سیاستگذار)

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏پروسه بسیج اجتماعی‏

‏ ‏

‏ ‏

‏گسست غیرفعال‏

‏نمودار شماره (1)‏

‏نمای تبدیل گسست غیر فعال به جنبشی تمام عیار‏

‏ ‏

1ـ2ـ تحدید واژگان

‏در مباحث ذکر شده چند اصطلاح بنیادین وجود دارد که تحدید معنای آنها برای فهم‏‎ ‎‏هرچه بهتر ادعا ضروری است:‏

‏ ‏

1ـ2ـ1ـ گسست (شکاف)

‏اگر جامعه را به مثابه کلی واحد بدانیم که مرکب است از افراد، مؤسسات و شبکه‏‎ ‎‏ارتباطی بین آنها، آنگاه به اقتضای طبع و اصل منفعت طلبی، افراد در قالب گروههای‏‎ ‎‏مختلفی تجمع می نمایند که از یکدیگر متفاوت هستند. گسست در شکل طبیعی آن، دال‏‎ ‎‏بر مرزهای اختلاف بین افراد، گروهها و نهادها دارد.‏‏شکافهای اجتماعی با عنایت به‏‎ ‎‏عنصر آگاهی و عمل سیاسی است که به دو دسته تقسیم می شوند. اول: شکافهای‏‎ ‎‏اجتماعی غیرفعال‏‎[5]‎‏ که صرفاً مبین وجود اختلاف بین دو گروه می باشند.‏

‏دوم: شکافهای فعال‏‎[6]‎‏ که مبتنی بر گروه بندیها و عمل و آگاهی سیاسی است.‏5

‏ ‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 93

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‎B‎

‏ ‏

 ‎B‎‏      ‏‎A‎

‏(تصویر ب)‏

‏(تصویر الف)‏

‏ ‏

‏نمودار (2)‏

‏شکافهای متقاطع و متراکم‏

1ـ2ـ2ـ اصل تراکم

‏شکافهای اجتماعی را با عنایت به وضعیت آنها نسبت به یکدیگر در درون جامعه‏‎ ‎‏می توان به دو دسته مهم تقسیم کرد:‏

‏ـ گسستهای متراکم‏‎[7]‎‏ که مبین همسویی شکافها و تقویت پتانسیل عملیاتی شان برایایجاد تغییرات است. (تصویر الف)‏

‏ـ گسستهای متقاطع‏‎[8]‎‏ که مبین برخورد دو یا چند شکاف با هم و تضعیف پتانسیلعملیاتی شان است (تصویر ب).‏

‏از جمله مهمترین نکاتی که در فرآیند بسیج اجتماعی در تأثیرگذاری شکافها مؤثر‏‎ ‎‏است، این مطلب می باشد که شکافهای مزبور از وضعیت تقاطع خارج شده به همسویی‏‎ ‎‏متمایل می شوند که در آن صورت احتمال عمل زیاد می شود.‏6

‏ ‏

1ـ2ـ3ـ بسیج اجتماعی

‏بسیج اجتماعی فرآیند پیچیده ای است که دلالت بر آن دارد که یکی از طرفین شکاف‏‎ ‎‏سعی دارد از وضعیت موجود ـ یعنی نحوه استقرار شکافها در جامعه ـ استفاده نموده، با‏‎ ‎‏ارایه یک ایدئولوژی بدیل و به دست گیری رهبری مردم، در حداقل زمان ممکن بر‏‎ ‎‏منابعی از قدرت که قبل از آن بر آنها کنترلی نداشت، دست یابد. بسیج اجتماعی را‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 94

‏می توان تلاش برای فعال نمودن شکافهای غیرفعال نیز تعریف کرد.‏7‏ عناصر مهم بسیج‏‎ ‎‏اجتماعی عبارتند از: اول: ارایه ایدئولوژی بسیج؛ یعنی بینشی که ناظر بر عمل بوده و‏‎ ‎‏غرض از آن انگیزش افراد به عمل به هر صورت ممکن است:‏‏حال چه از طریق‏‎ ‎‏تمسک به افسانه ـ همانند آنچه ژرژسورل یا میرچاالیاده گفته اند ـ یا با تأکید بر باورهای‏‎ ‎‏نژادی و فلسفه های علمی.‏9‏ به هر حال ایدئولوژی با نکوهش از وضعیت موجود و‏‎ ‎‏تعیین مقصر خاصی برای آن، زمینه مناسب برای ترسیم ایده آل جامعه را فراهم می آورد‏‎ ‎‏که مبتنی بر ارایه تفسیری تازه از جهان و ضرورت اقدام به ایجاد تغییر در جامعه‏‎ ‎‏می باشد.‏10

‏دوم: رهبری؛ به این معنی که گروه معارض با آماده کردن اذهان، رهبری را به جامعه‏‎ ‎‏معرفی می کند و مدعی است که او می تواند تغییر مورد نظر را رهبری کند. اگرچه‏‎ ‎‏تحلیلگران جنبش توده ای به نقش رهبران چندان توجهی ندارند ولیکن تجربه عملی‏‎ ‎‏جنبشهای مختلف نشان داده که برای فعال شدن هر گسستی لازم است رهبر مناسب آن‏‎ ‎‏نیز وجود داشته باشد. اساساً انجام کارویژه هایی چون نکوهش، ترغیب، تهییج و... همه‏‎ ‎‏از رهبری ساخته است و نمی توان آنها را به خود توده ها واگذار کرد. در روند بسیج،‏‎ ‎‏جنبش اجتماعی سه گونه رهبر ممکن است ظهور کند. رهبر فکری که ایدئولوژی لازم را‏‎ ‎‏بدهد، رهبر بسیج گر که بتواند توده ها را برگرد آن ایدئولوژی گردآورد و بالاخره ـ رهبر‏‎ ‎‏سیاستگذار که بتواند مدیریت جنبش را به عهده داشته به اهداف غائی اش برساند.‏11

‏نتیجه آنکه، فرآیند بسیج بدون توجه به وضعیت شکافها، ارایه ایدئولوژی بدیل و در‏‎ ‎‏نهایت وجود رهبری کارآمد اتمام نمی یابد.‏

‏ ‏

1ـ2ـ4ـ جنبش اجتماعی

‏جنبش اجتماعی را باید محصول عینی فرآیند بسیج دانست، حالتی که باورهای‏‎ ‎‏حاصله در دوران بسیج را به عرصه عمل سیاسی می کشاند. به عبارت دیگر، جنبش‏‎ ‎‏اجتماعی حالتی است که سازمان حاصله از بسیج، با اتکا به عقاید و وفاداری اعضا به‏‎ ‎‏اهداف از قبل تعیین شده، به حوزه عمل سیاسی گام می نهد. در این مرحله است که‏‎ ‎‏سرمایه به دست آمده در دوران بسیج، هزینه شده و سعی می شود تغییری در ساختار‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 95

‏قدرت و یا روابط اجتماعی حاصل آید.‏12

3ـ جنبشهای اجتماعی در دهه سوم انقلاب

‏با عنایت به شناخت حاصله از شکافهای فعال در درون جامعه، اکنون این سؤال‏‎ ‎‏مطرح می شود که انقلاب اسلامی ایران در دهه سوم از حیاتش تا چه میزانی با چالشهای‏‎ ‎‏ناشی از شکل گیری جنبشهای اجتماعی مواجه است؟ پاسخ این سؤال برای امنیت ما‏‎ ‎‏کاملاً حائز اهمیت می باشد و به همین خاطر تحلیل دقیق شکافهای اجتماعی به عنوان‏‎ ‎‏یک رسالت علمی برای عالمان علوم اجتماعی ما در عصر حاضر مطرح است. برای این‏‎ ‎‏منظور شاخصهای اصلی ارزیابی وضعیت گسستهای اجتماعی در هر جامعه ای به شرح‏‎ ‎‏ذیل می آید و سپس در مورد ایران به آزمون گذاشته می شود. مطابق منظر علمی مورد‏‎ ‎‏قبول در این نوشتار هر گسستی از چند بعد مورد تمییز و ارزیابی باید قرار بگیرد:‏

‏ ‏

اول) نوع

‏از حیث نوع می توان به گسستهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظری اشاره داشت.‏‎ ‎‏در این میان گسست تئوریک (نظری) محتاج تعریف است. بروز شکاف در مبادی اولیه‏‎ ‎‏هر اجتماع و نظام را شکاف نظری می گویند. به عنوان مثال بروز اختلاف در معنای‏‎ ‎‏آزادی برای ایدئولوژی لیبرالیسم می تواند، یک گسست تئوریک تلقی شود.‏

‏ ‏

دوم) قلمرو

‏گسستها از حیث قلمرو و فعالیت به داخلی و خارجی تقسیم می شوند. اختلاف بین‏‎ ‎‏طبقات را می توان یک گسست اقتصادی داخلی تلقی کرد، حال آن که شکاف بین جوامع‏‎ ‎‏پیشرفته و عقب مانده، شکافی است در گستره خارجی که البته این شکافها نیز به شکل‏‎ ‎‏دیگری بر جامعه تأثیر می گذارد.‏

‏ ‏

سوم) وضعیت بسیج اجتماعی

‏با عنایت به اینکه: «آیا ایدئولوژی جایگزین (بدیل) ارایه شده یا خیر؟»، «آیا رهبران‏‎ ‎‏سه گانه جنبش وجود دارند یا خیر؟» و اینکه «میزان اقبال و استعداد عمومی برای‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 96

‏پذیرش این دیدگاه بدیل چقدر است؟» می توان پیشرفت بسیج اجتماعی پیرامون هر‏‎ ‎‏شکاف را به کم، متوسط و زیاد تقسیم کرد. بدیهی است که از مجموع پاسخهای ارایه‏‎ ‎‏شده به سه سؤال فرعی فوق، میزان فعالیت شکاف (اینکه فعال است یا غیرفعال) و‏‎ ‎‏تأثیرگذاری آن در جامعه، مشخص می شود.‏

‏ ‏

چهارم) حالت استقرار شکافها

‏در نهایت لازم است وضعیت استقرار شکافها مشخص شود، بدین معنی که آیا‏‎ ‎‏متقاطع اند یا متراکم.‏

‏به نظر می رسد که ملاکهای چهارگانه فوق برای ارزیابی وضعیت شکافهای اجتماعی‏‎ ‎‏در ایران اسلامی ـ در دهه سوم از حیاتش ـ کافی باشد و چهارچوب نظری بنیان نهاده‏‎ ‎‏شده، جوابگوی نیاز نظری ما برای تحلیل شرایط اجتماعی جمهوری اسلامی است.‏

‏ ‏

2ـ شکافهای چهارگانه در جامعه اسلامی ایران

‏ارزیابی همه جانبه وضعیت شکافهای چهارگانه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظری‏‎ ‎‏البته نه در صلاحیت علمی و نه در حوصله مقال حاضر است، لذا جهت بیان حق مطلب‏‎ ‎‏در این قسمت به نتایج پژوهشهای معتبر در هر حوزه استناد خواهد شد و سعی می شود،‏‎ ‎‏شمایی کلی از شکافهای اجتماعی در ایران ارایه شود و اینکه آیا شکافهای مزبور به‏‎ ‎‏گونه ای هستند که مولد جنبش اجتماعی گردند، یا خیر؟‏

‏ ‏

2ـ1ـ توصیف وضعیت شکافها

‏در این قسمت از مقاله به بررسی چهار شکاف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظری‏‎ ‎‏با عنایت به شاخصهای تعریف شده در فصل پیشین می پردازیم.‏

‏ ‏

اول) شکاف اقتصادی

‏شکاف اقتصادی را باید مهمترین و حساس ترین گسستی دانست که احتمالاً در دهه‏‎ ‎‏سوم از انقلاب اسلامی فعال خواهد بود. این شکاف در هر دو حوزه داخلی و خارجی‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 97

‏پتانسیل عمل بالایی دارد که عدم توجه به آن می تواند خطرساز باشد.‏

‏الف) در حوزۀ داخلی ملاحظات زیر شایان ذکر هستند:‏

‏1ـ هزینه های فزاینده خانوار و کاهش قدرت خرید:‏

‏از سال 1369 به بعد، همواره هزینه خانوار نسبت به درآمدهای آن در روستا و شهر،‏‎ ‎‏بیشتر بوده است و افزایش حقوق لحاظ شده به هیچ وجه جبران کننده نبوده است.‏‎ ‎‏به گونه ای که در بیشترین افزایش حقوق نیز مشاهده می شود که هزینه خانوار همچنان‏‎ ‎‏برتری دارد.‏13‏ ‏‏این واقعیت تلخ ریشه در افزایش سریع و بی روال قیمت کالاها ـ اعم از‏‎ ‎‏بادوام و کم دوام ـ دارد که خانواده ها را از رسیدن به وضعیت مطلوب ـ یا به عبارتی فرار‏‎ ‎‏از فقر ـ باز می دارد. جدول زیر نشانگر این حالت است:‏

‏ ‏

‏سال‏

‏1369‏

‏1370‏

‏1371‏

‏1372‏

‏1373‏

‏1374‏

‏1375‏

‏1376‏

‏کالاهای ضروری‏

‏100‏

‏155‏

‏230‏

‏260‏

‏350‏

‏450‏

‏600‏

‏540‏

‏کالاهای بادوام‏

‏100‏

‏150‏

‏200‏

‏220‏

‏250‏

‏320‏

‏350‏

‏360‏

‏             ‏

‏مآخذ: مجله اقتصاد ایران، ش 2، سال 1377، ص 7.‏

‏ ‏

‏2ـ بیکاری: ‏

‏با توجه به رشد جمعیت و جوان بودن آن، بیکاری، مهم ترین مشکل جامعه جوان ما‏‎ ‎‏به حساب می آید. میانگین بیکاری در سالهای بعد از انقلاب به شرح زیر بوده است:‏

‏ ‏

‏سال‏

‏1358‏

‏دولت بازرگان‏

‏1361-1359‏‎ ‎‏دولت رجایی‏

‏1368-1361‏‎ ‎‏دولت موسوی‏

‏1376-1368‏‎ ‎‏دولت هاشمی‏

‏1378ـ1376‏

‏دولت خاتمی‏

‏میانگین بیکاری‏

‏4 / 11‏

‏00 / 12‏

‏5 / 13‏

‏4 / 11‏

‏5 / 12‏

‏ ‏

‏مآخذ: مجله اقتصاد ایران، ش 6، سال 1378، ص 4.‏

‏ ‏

‏درصد بالای بیکاری آن هم در حالی که ما شاهد چند پیشگی و یا ایجاد مشاغل‏‎ ‎‏کاذب پردرآمد می باشیم، شکاف اقتصادی را به شدت تهییج نموده و به نظر می رسد‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 98

‏خطرات آن غیرقابل چشم پوشی باشد.‏

‏3ـ کندی رشد اقتصادی:‏

‏علی رغم کلیه برنامه های توسعه، ما همچنان از سطح نیازهای اقتصادی عقب هستیم‏‎ ‎‏و رشد اقتصادی کشور آهنگ مناسبی ندارد. رشد اقتصادی سیرنزولی را پیموده و در‏‎ ‎‏مقابل نرخ تورم با شدت زیادی از کمتر از 10 درصد در سال 1369 به بیش از 35 درصد‏‎ ‎‏1373 رسید.‏14

‏4ـ کسری بودجه:‏

‏اقتصاد ایران در سال 1377 مطابق محاسبات خوش بینانه حداقل 7 / 019 / 5 میلیارد‏‎ ‎‏ریال و حداکثر 8 / 118 / 23 میلیارد ریال ـ با توجه به قیمت هر بشکه نفت از 16 تا 8 دلار‏‎ ‎‏ـ کسری بودجه داشته است! وجود چنین حجمی از کسری بودجه که به نظر می رسد‏‎ ‎‏همچنان ادامه خواهد یافت پیامدهای منفی ای چون استقراض، تورم و... را به دنبال دارد‏‎ ‎‏به معنای تعمیق شکاف اقتصادی در حوزه اقتصاد داخلی و فشار بیشتر بر قشر کم درآمد‏‎ ‎‏است.‏15

‏5ـ تورم:‏

‏تورم را باید غول مهارناپذیر اقتصاد ایران قلمداد کرد که به شدت در حال تهییج‏‎ ‎‏شکاف اقتصادی است. آمارهای مختلف درصدهای گوناگونی از تورم را ارایه می دهند‏‎ ‎‏که رقم خوش بینانه آن در حدود ارقام زیر است:‏

‏ ‏

‏سال‏

‏1358‏

‏دولت بازرگان‏

‏1361ـ1359‏‎ ‎‏دولت رجایی‏

‏1368ـ1361‏‎ ‎‏دولت موسوی‏

‏1376ـ1368‏‎ ‎‏دولت هاشمی‏

‏1378ـ1376‏

‏دولت خاتمی‏

‏میانگین تورم‏

‏3 / 11‏

‏9 / 21‏

‏6 / 18‏

‏4 / 24‏

‏7 / 18‏

‏ ‏

‏مآخذ: مجله اقتصادی ایران، ش 6، ص 4.‏

‏ ‏

‏لحاظ کردن کسری بودجه دولت، ثبات درآمدها، بیکاری و... منجر به تقویت میزان‏‎ ‎‏تأثیرگذاری تورم برای تعمیق گسست و شکل گیری جنبشی احتمالی می شود.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 99

‏بحث از مسایل اقتصادی هم تخصصی و وسیع است، با اینحال جدول زیر ضمن‏‎ ‎‏مقایسه روندهای مختلف در حوزه اقتصاد ایران، نشان دهنده این واقعیت تلخ است که ما‏‎ ‎‏با روند رو به گسترش فقر در جامعه مواجه بوده ایم و متأسفانه گسست میان فقیر ـ غنی،‏‎ ‎‏عمق بیشتری یافته است:‏

‏ ‏

‏سال ‏

‏شاخص‏

‏1358‏

‏1359‏

‏1361‏

‏1361‏

‏1368‏

‏1368‏

‏1376‏

‏1376‏

‏1377‏

‏میانگین رشد سالانه‏

‏7 / 4‏

‏2%ـ‏

‏8 / 0‏

‏6 / 5‏

‏7 / 1‏

‏میانگین بیکاری‏

‏4 / 11‏

‏00 / 12‏

‏5 / 13‏

‏4 / 11‏

‏5 / 12‏

‏میانگین تورم‏

‏3 / 11‏

‏9 / 21‏

‏6 / 18‏

‏4 / 24‏

‏7 / 18‏

‏میانگین کاهش ارزش پول‏

‏60‏

‏103‏

‏201‏

‏290‏

‏40‏

‏ ‏

‏مآخذ: مجله اقتصاد ایران، ش 6، ص 4.‏

‏شکاف فقیر ـ غنی از حیث پتانسیل تأثیرگذاری به اندازه کافی در دو دهه گذشته‏‎ ‎‏تعمیق شده و چنین بنظر می رسد که این روند در دهه سوم نیز کم و بیش همراه ما باشد.‏‎ ‎‏آنچه که این شکاف را از فعالیت بازداشته ملاحظات زیر است که توجه به آنها در کنار‏‎ ‎‏تلاش برای جلوگیری از تعمیق شکاف فقیر ـ غنی، ضروری می نماید:‏

‏اولاً ـ ایدئولوژیهای ناظر بر این شکاف (بویژه ایدئولوژیهای طبقاتی) به خاطر سابقه‏‎ ‎‏تاریکی که در ایران داشته اند (نظیر حزب توده) نتوانسته اند اقبال نخبگان و توده مردم را‏‎ ‎‏به خود جلب نمایند.‏

‏ثانیاًـ رهبران فکری ای که در این حوزه صاحبنظر باشند و بتوانند ایدئولوژیهای‏‎ ‎‏مربوطه را در محیط ایران طرح نمایند، پیدا نشده اند. اگر چه از حیث عملی ما بعضاً‏‎ ‎‏دوره هایی را تجربه کرده ایم که به طور غیرمستقیم متأثر از دیدگاههای اقتصادی مبتنی بر‏‎ ‎‏بازار آزاد و یا اقتصاد دولتی بوده است، ولی به هر حال هنوز شخص یا اشخاصی که‏‎ ‎‏رهبری فکری این جریانها را بتوانند به دست بگیرند، پیدا نشده اند.‏

‏نتیجه آن که، این شکاف علی رغم پتانسیل زیاد برای فعالیت، خوش بختانه فاکتور‏‎ ‎‏ایدئولوژیک و رهبری مناسب خود را نیافته و به همین خاطر از فعالیت مؤثر عاجز مانده‏‎ ‎‏است. غیرفعال بودن این شکاف نباید ما را از تأثیرگذاریهای سوء گسست غافل سازد‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 100

‏چرا که میزان نارضایتی پنهان و نیمه آشکار این شکاف در سطح جامعه قابل توجه‏‎ ‎‏می نماید.‏

‏ب) در حوزه خارجی اقتصاد، نیز دو ملاحظه وجود دارد که مبین شرایط نامناسب‏‎ ‎‏اقتصادی برای کشور ما می باشد:‏

‏1ـ کاهش میزان سرمایه گذاری واقعی در فاصله سالهای 1357 تا 1367 سهم‏‎ ‎‏سرمایه گذاری تولیدی از 2 / 22 درصد درآمد ملی به 8 / 10 درصد کاهش یافت. این در‏‎ ‎‏حالی بود که جمعیت در طی این دهه با نرخ رشد بالایی (2 / 3 تا 9 / 3 درصد) و میزان‏‎ ‎‏مصرف نیز از 66% به 1 / 17% افزایش یافته بود.‏16

‏2ـ در دورۀ مورد بحث ما، در سطح جهانی نیز شکاف بین کشورهای پیشرفته و‏‎ ‎‏عقب مانده روز به روز افزایش یافت و کشورهای تازه ای به جرگه عقب ماندگان پیوستند.‏‎ ‎‏تقسیم جهان به 20 درصد کشورهای پیشرفته و 80 درصد عقب مانده یا در حال توسعه‏‎ ‎‏که امکانات جهانی را به نسبت عکس مصرف می نمایند، بیانگر مشکلاتی جدی در برابر‏‎ ‎‏کشورهای عقب مانده ـ از آن جمله ایران می باشد.‏17‏ متأسفانه شکاف اقتصادی فوق در‏‎ ‎‏سطح جهانی، مستقل از خواست ما در حال عمل کردن است و متفکران و کارگزاران‏‎ ‎‏خاص خود را یافته است و ما بالاجبار هزینه های آن را می پردازیم. تنها نکته ای که منجر‏‎ ‎‏شده تا حدودی تأثیرات این شکاف کاهش یابد، عدم وجود اجبار بین المللی است که به‏‎ ‎‏کشورها اختیار آن را داده تا به موافقتنامه های مربوطه ملحق شده یا سرباز زنند. البته‏‎ ‎‏روند فعلی و احتمالاً آتی معرف وجود فشارهای غیرمستقیمی است که کشورها را به‏‎ ‎‏قبول این موافقتنامه ها و در نتیجه اعمال اصلاحات وادار می سازد. به عنوان مثال می توان‏‎ ‎‏به شرایط تأثیرگذار صندوق بین المللی پول اشاره داشت که کشورها نهایتاً به خاطر‏‎ ‎‏بهره مندی از وامهای صندوق مجبور به پذیرش آن ـ علی رغم خواست اولیه شان ـ شده و‏‎ ‎‏تن به نتایج آن می دهند.‏18‏ ‏‏لذا امکان فعال شدن هرچه بیشتر این شکاف نیز در دهه آینده‏‎ ‎‏می رود که با توجه به بعد داخلی مسأله، میزان خطرآفرینی را افزایش می دهد.‏

‏در مجموع مقوله فقر و مشکلات اقتصادی در دهه آتی به مثابه خطری جدی برای‏‎ ‎‏سلامت حکومت اسلامی تلقی می شود. توجه به تأثیرات منفی سیاسی ناشی از شکاف‏‎ ‎‏فقیر و غنی، نکته مهمی است که باید در دستور کار دولت جمهوری اسلامی قرار گیرد.‏19


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 101

دوم) شکاف سیاسی 

‏اگرچه شکاف اقتصادی در دهه گذشته به طور جدی اذهان مردم و مسؤولان کشور را‏‎ ‎‏به خود مشغول داشته و به نظر می رسد که همچنان در اولویت برنامه دولت جهت‏‎ ‎‏رسیدگی قرار داشته باشد ولیکن در سالهای اخیر، شاهد فعال شدن شکاف سیاسی‏‎ ‎‏می باشیم. لذا تأمل در خصوص وضعیت جدید شکاف مزبور در حوزه داخلی و خارجی‏‎ ‎‏مهم و ضروری می نماید. وقوع تحولات بنیادین در این حوزه، نکته مهمی است که به‏‎ ‎‏سادگی از کنار آن نمی توان گذشت:‏

‏ ‏

3ـ1ـ بعد داخلی شکاف سیاسی:

‏متعاقب پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار حکومت اسلامی در ایران، شکاف‏‎ ‎‏انقلابی ـ غیرانقلابی در داخل ایران شکل می گیرد که منجر به تفکیک نیروهای پیرو خط‏‎ ‎‏امام از احزاب و گروههایی می شد که به نحوی نظریه حکومتی امام خمینی‏‏(س) ‏‏را‏‎ ‎‏نمی پذیرفتند. این شکاف در دو دهه گذشته دو تفسیر بارز داشته است:‏

‏ تفسیر اول متعلق به دوره اول حیات حکومت اسلامی می باشد که از حیث عملی‏‎ ‎‏تقریباً تا اواخر عمر مجلس دوم به طول می انجامد. در این دوره «ضد انقلاب» به‏‎ ‎‏گروههایی چون مجاهدین (منافقین)، توده ایها،... و در نهایت به گرایشهای ناسیونالیستی‏‎ ‎‏اطلاق می شد که به نحوی با اصول مبارزه اسلامی همراه نبوده، اهداف دیگری را دنبال‏‎ ‎‏می کردند.‏20

‏ تفسیر دوم متعاقب یک دوره فترت کوتاه ـ که حکایت از پیروزی انقلابیون بر‏‎ ‎‏گروههای ضد انقلابی داشت ـ شکل می گیرد. توضیح آنکه، گروههای ضد انقلابی ـ اعم‏‎ ‎‏از مجاهدین، توده ایها، کومله، دموکرات و... ـ به خاطر توسل به رفتارهای خشن و‏‎ ‎‏اقدامهای تروریستی، سریعاً از سوی مردم طرد شدند و بدین وسیله انقلابیون طرفدار‏‎ ‎‏امام بر فضای سیاسی کشور حاکم شدند. اما با نزدیک شدن انتخابات دوره سوم مجلس‏‎ ‎‏شورای اسلامی، در مسایل کلان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بین دو جناح از انقلابیون‏‎ ‎‏تفاوت بینش بوجود می آید و در نتیجه تفسیر دوم از انقلابی / غیرانقلابی شکل می گیرد.‏‎ ‎‏از این منظر انقلابیون ـ که در دوره اول جبهه واحدی را شکل می دادند ـ در گفتمان‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 102

‏سیاسی تازه به گروههایی همچون راست و چپ و گروههای میانه و مستقل تقسیم‏‎ ‎‏می شدند که گذشته از صحت یا عدم صحت این الفاظ حکایت از شکل گیری شکاف‏‎ ‎‏تازه ای داشت که به تمییز انقلابیون از هم می پرداخت.‏21

‏جناح بندیهای ایجاد شده در درون نظام سیاسی کشور در یک دهه گذشته، و طی‏‎ ‎‏مدت کوتاهی توانسته اند به بنای ایدئولوژیهای مناسب حال خود بپردازند و تفاسیر‏‎ ‎‏رادیکال، محافظه کارانه، مترقیانه و... از تئوری ولایت فقیه ارایه دهند که هر یک توسط‏‎ ‎‏نظریه پردازانی چند تعریف و تبلیغ می شوند. تضاربات سیاسی به شکل وسیعی در‏‎ ‎‏جامعه فعلی ما مورد اقبال قرار گرفته اند و ما شاهد سیاسی شدن حوزه هایی چون‏‎ ‎‏تحقیق، آموزش، صنعت و... می باشیم که بعضاً بر اصول بنیادینی چون منافع ملی و‏‎ ‎‏امنیت ملی هم برتری می جویند.‏22‏ ‏‏نتیجه آنکه ما با شکافی سیاسی در حوزه داخلی‏‎ ‎‏مواجه هستیم که اعضای دو طرف شکاف اکثراً متعلق به جناح انقلابی دهه اول انقلاب‏‎ ‎‏می باشد! افرادی که به دلیل ارایه معیارها و تفاسیر تازه ای از «انقلابی» از یکدیگر تمییز‏‎ ‎‏یافته اند و با القابی چون راست، چپ، محافظه کار، لیبرال و... مشهور شده اند. بدیهی‏‎ ‎‏است که این شکاف تأثیر منفی زیادی داشته و نمی تواند مورد تأیید دلسوختگان انقلاب‏‎ ‎‏و بنیانگذاران اولیه آن باشد.‏23

‏ ‏

3ـ2ـ بعد خارجی شکاف سیاسی

‏انقلاب اسلامی از جمله پدیده های سیاسی مهم قرن بیستم می باشد که بدون شک‏‎ ‎‏در سطح بین المللی تأثیرات بسزایی را به جای گذارده است. از این حیث در گستره‏‎ ‎‏بین المللی می توان دو گروه عمده را نسبت به موضع گیری شان در قبال انقلاب اسلامی از‏‎ ‎‏هم تفکیک نمود: اول؛ گروهی که جزء موافقان انقلاب اسلامی به حساب می آمدند و در‏‎ ‎‏تمامی مراحل تاریخی به عنوان یاور ارزشهای انقلابی مردم ایران در کنار جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی ماندند. دوم، گروهی که با بی تفاوتی و یا مخالفت نظری و عملی شان، به نحوی‏‎ ‎‏در مقابل انقلاب ایران ایستادند.‏24‏ آنچه در دو دهه گذشته تجربه شده، حکایت از‏‎ ‎‏صف بندی طیف وسیعی از کشورها ـ اعم از مسلمان و غیرمسلمان، جهان سومی و‏‎ ‎‏اولی، شرقی و اروپایی و... در مقابل ایران دارد به گونه ای که تجلیات آن را در دوران‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 103

‏جنگ تحمیلی و حتی دوران سازندگی به خوبی می توان دید.‏25

‏در این دوره است که تعدادی از کشورها به عنوان دشمنان اصلی انقلاب (همچون‏‎ ‎‏آمریکا، اسرائیل) و تعدادی به عنوان کشورهایی که ایران را برای حیات بین المللی‏‎ ‎‏خطرناک می دیدند (همچون انگلیس، فرانسه و اکثر کشورهای اروپایی) و تعدادی به‏‎ ‎‏عنوان اینکه ایران تفسیری بدعت آمیز از اسلام ارایه داده که جهان اسلام را دچار شوک‏‎ ‎‏ساخته و به آن ضربه می زند (همچون عربستان، امارات، کویت و...)، در مقام مقابله با‏‎ ‎‏ایران برمی آیند و صف واحدی را علیه جمهوری اسلامی شکل می دهند.‏26‏ تحریمهای‏‎ ‎‏سیاسی و اقتصادی ایران، هشت سال جنگ تحمیلی، تهدید نسبت به امنیت ملی ایران،‏‎ ‎‏ارسال سلاح و حمایت از گروههای معارض، اقدامات تروریستی، حملات فرهنگی و...‏‎ ‎‏تماماً ناشی از شکاف سیاسی بین ایران از یک طرف و دشمنان ایران از طرف دیگر، در‏‎ ‎‏سطح بین المللی می باشد که به شکل تندی در دوران جنگ تحمیلی خود را نشان داد.‏‎ ‎‏اگرچه خاتمه جنگ تحمیلی تا حدّی به تخفیف آثار ناشی از این شکاف کمک کرد،‏‎ ‎‏ولیکن مهمترین تحول در این زمینه با روی کارآمدن حجت الاسلام خاتمی رخ داد که باید‏‎ ‎‏آن را ثمره نیکوی برنامه های آقای خاتمی قلمداد کرد. در طی این دوره کوتاه دو ساله‏‎ ‎‏طرح «گفتگوی تمدنهای» آقای خاتمی به نحو موثری در سطح منطقه ای و بین المللی‏‎ ‎‏عمل کرده و ما شاهد برداشتن گامهای مؤثری در راستای به حداقل رسانیدن آثار منفی‏‎ ‎‏ناشی از وجود این شکاف می باشیم.‏

‏نزدیکی ایران به کشورهای اسلامی ـ بویژه عربستان سعودی ـ، برگزاری کنفرانس‏‎ ‎‏سران کشورهای اسلامی به ریاست ایران، برگزاری اجلاس تأسیسی مجالس کشورهای‏‎ ‎‏اسلامی در تهران، ارتقای سطح روابط با کشورهای اروپایی، حمایت بی نظیر کشورهای‏‎ ‎‏اسلامی از ایران و... تماماً از مصادیق بارز این ادعا هستند که، ایران با اتخاذ یک‏‎ ‎‏دیپلماسی اصولی موفق شده ضمن پاسداشت ارزشهای انقلابی اش، طریق همکاری و‏‎ ‎‏همیاری را در سطح منطقه و جهان هموار سازد. در این ارتباط تصویب پیشنهاد ریاست‏‎ ‎‏جمهوری ایران، حجت الاسلام خاتمی برای نامیدن سال 2001 به سال گفتگوی تمدنها‏‎ ‎‏و پیشگامی ایران در این طریق، نکته ای است که از حیث سمبلیک در عرصه سیاست‏‎ ‎‏خارجی به هیچ وجه نباید آن را نادیده گرفت.‏27


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 104

‏در مجموع، سیاستهای کلان تنظیمی از سوی نهادهای مؤثر همچون: رهبری،‏‎ ‎‏ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام توانسته‏‎ ‎‏است در ابعاد مختلف به کاهش تنش در عرصه بین المللی منجر شود و راه را برای گفتگو‏‎ ‎‏باز نماید. البته نباید فراموش کرد که جبهه مقابل نیز در این ارتباط نقش مؤثری داشته و‏‎ ‎‏به اقتضای شرایط موجود، مجبور به پذیرش اصول تازه ای شده که حکایت از یأس و‏‎ ‎‏ناامیدی آنها نسبت به سیاستهای خصمانه گذشته شان دارد.‏

‏ ‏

سوم) شکاف فرهنگی

‏انقلاب اسلامی را باید نتیجه احیای فرهنگ اسلامی دانست، فرهنگی که به نوبه‏‎ ‎‏خود در جریان رشد و بالندگی انقلاب اسلامی به ظهور تمام رسیده و قابلیتهای نهان‏‎ ‎‏خود را آشکار ساخته است. بدیهی است که تفاوت ماهوی این فرهنگ با سایر فرهنگها،‏‎ ‎‏شکاف تازه ای را ایجاد می نماید که ضروری است از دو بعد داخلی و خارجی مورد‏‎ ‎‏تحلیل واقع گردد.‏

‏ ‏

بعد داخلی شکاف فرهنگی

‏نظر به استقبال گسترده مردم ایران از نظام ارزشی پیشنهاد شده از سوی حضرت امام‏‎ ‎‏خمینی‏‏(س)‏‏ و التزام اکثریت مردم به مبانی دینی، متعاقب پیروزی انقلاب اسلامی، شاهد‏‎ ‎‏تأسیس جامعه ای دینی می باشیم که در گذر از زمان حدود و ثغور آن بیش از پیش تعریف‏‎ ‎‏و روشن می شود. تسلّط روحیه انقلابی بر مردم مسلمان ایران و فضای معنوی ناشی از‏‎ ‎‏حضور گسترده و خالصانه مردم و مسؤولان در صحنه جنگ تحمیلی، منجر به آن شد که‏‎ ‎‏ماچیزی تحت عنوان شکاف بین طرفداران ارزشهای دینی از یکطرف و افراد ضد‏‎ ‎‏ارزشی از طرف دیگر، در سالهای اولیه انقلاب را تجربه ننماییم. اما با گذشت زمان و‏‎ ‎‏بروز مشکلات داخلی و هجمه های فرهنگی از خارج، کم کم جریانهای تازه ای در توده‏‎ ‎‏مردم و جمع مسؤولان شکل گرفت که نشان دهنده رشد و حیات عوامل ضد ارزشی‏‎ ‎‏می باشد. شیوع نارساییهایی همچون رشوه گیری، بدحجابی، مفاسد اجتماعی، اختلاس‏‎ ‎‏و... را باید نمودهای بارز احیای شکاف فرهنگی در بعد داخلی دانست به گونه ای که‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 105

‏امروزه می توان از آن به مثابه شکافی در آستانه فعالیت یاد کرد. بروز برخوردهایی چند‏‎ ‎‏میان بعضی از هواداران هر دو گروه که منجر به شهادت بعضی از آمران به معروف و‏‎ ‎‏ناهیان از منکر و یا متقابلاً لطمه دیدن افرادی شده است که ناآگاهانه از پاره ای از ظواهر‏‎ ‎‏غربی تبعیت می نموده اند، ناشی از بروز همین شکاف می باشد. البته لازم به ذکر است‏‎ ‎‏که این شکاف اگرچه از حیث نظری پشتوانه های محکمی دارد و در پژوهشهای‏‎ ‎‏اجتماعی از آن به روشهای ویژه بیان اعتراض به سبک غیرمستقیم یاد می شود،‏28‏ اما در‏‎ ‎‏داخل کشور ما بومی نشده و عملاً رهبر و نظریه پردازی برای آن نمی توان سراغ گرفت.‏‎ ‎‏لذا صبغه سیاسی مظاهر فساد اجتماعی اندک بوده، بیشتر ناشی از تبلیغ و یا مشکلات‏‎ ‎‏داخلی ای است که راه را بر ازدواج، کارمفید و زندگی سالم جوانان سد کرده اند. با این‏‎ ‎‏حال روند فوق از آنجا که حکایت از افزایش میزان جرایم، مفاسد اجتماعی، تعداد‏‎ ‎‏طلاقها و در کل حاکمیت روحیه ای غیر از روح اسلامی بر جامعه دارد می تواند مشکل‏‎ ‎‏ساز باشد و این آمارها از این حیث هشداردهنده می باشند ‏29‏ علاوه بر آنکه استیضاح‏‎ ‎‏وزیر محترم ارشاد نیز نشان داد که امکان بهره وری سیاسی از این پدیده نیز بسیار زیاد‏‎ ‎‏می باشد. در مجموع اگر برای مواجهه با این شکاف سیاست صحیحی طراحی و اجرا‏‎ ‎‏نشود، شکاف مزبور در دهه سوم حتماً در حد نیمه فعال ظاهر خواهد شد.‏30

‏ ‏

بعد خارجی شکاف فرهنگی

‏با توجه به اصالت ارزشهای دینی و تفاوت نگرش سکولار با نگرش اسلامی، این‏‎ ‎‏شکاف از همان روز اول تأسیس حکومت اسلامی در سطح منطقه ای و جهانی رخ نمود.‏‎ ‎‏از این منظر جهان به دو قسمت «خودی» و «غیرخودی» (یا همان «ما» و «دیگری»)‏‎ ‎‏تقسیم می شود که در هر مرتبه ای از تفسیر، مصادیق آن تغییر می کند. زمانی «ما» مشتمل‏‎ ‎‏بر کلیه کشورهای دارای التزام دینی در مقابل ممالک ملحد بود و زمانی دیگر دال بر‏‎ ‎‏«کشورهای اسلامی» در مقابل کشورهای غیرمسلمان و هم اکنون بنابر تفاسیر ارایه شده‏‎ ‎‏از نوع اسلام شاهد تقابل گونه های مختلفی از اسلام می باشیم که شکاف فرهنگی را در‏‎ ‎‏سطح جهانی شکل می دهد.‏31‏ تصویر جهانی عاری از شکاف فرهنگی، محال می نماید‏‎ ‎‏و چنین گمانی به سیاستهای استعمارگرایانه و توتالیتر دامن می زند که از بنیان مردود و از‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 106

‏حیث تاریخی شکست خورده اند.‏32‏ آنچه در این ارتباط شایان ذکر می نماید نه امحاء‏‎ ‎‏شکافهای فرهنگی بلکه نهادینه کردن آنها به شکلی است که به میزان معقولی تأثیرگذار‏‎ ‎‏باشند. پیوند سیاست، اقتصاد، تجارت، همکاریهای دیپلماتیک و... به صورت‏‎ ‎‏گسست ناپذیری با تفسیر خاصی از ارزشهای ایدئولوژیک و توقع اینکه سایرین تماماً به‏‎ ‎‏این معیارها التزام ورزند، به جز تنش چیز دیگری را به دنبال ندارد و عملاً نشان داده که‏‎ ‎‏در سطح منطقه ای و جهانی کارآیی چندانی ندارند. بنابراین باید به نوعی از همزیستی‏‎ ‎‏مسالمت آمیز دست یافت، الگویی که به بهترین وجه در اولین حکومت اسلامی ـ یعنی‏‎ ‎‏حکومت نبوی ـ به نمایش گزارده شده است. در قالب این الگو امکان همکاریهای‏‎ ‎‏متعارف در سطحی پایین تر از ارزشهای بنیادین طرفین وجود دارد. بدین صورت که‏‎ ‎‏طرفین شکاف با حفظ اصالت ارزشهای خود، در حوزه هایی چون سیاست، اقتصاد و...‏‎ ‎‏با یکدیگر همکاری می نمایند.‏33‏ تجربه انقلاب اسلامی از این حیث مثبت ارزیابی شده‏‎ ‎‏و همسو با اصول اسلامی ای می باشد که در حکومت پیامبر ‏‏صلی الله علیه و آله‏‏ شاهد آن بوده ایم. لذا‏‎ ‎‏میزان تنشهای ناشی از این شکاف دائماً رو به کاهش بوده و امید می رود که حداقل در‏‎ ‎‏حوزه های نزدیک ـ مثلاً کشورهای اسلامی ـ به نتایج درخشانی برسیم. البته نباید‏‎ ‎‏فراموش کرد که مهمترین مانع برای گسترش این گفتگوهای فرهنگی تلاشهای غیر‏‎ ‎‏فرهنگی ای است که به صورت غیراستدلالی و هجوآمیز، متوجه مبانی فرهنگی طرف‏‎ ‎‏مقابل شده و در نتیجه با بروز واکنشهایی فرآیند تعامل را به تعطیلی می کشاند. از این‏‎ ‎‏منظر تلاش مذبوحانه سلمان رشدی را می توان مصداق بارز موانع موجود بر سر راه‏‎ ‎‏گفتگوهای فرهنگی دانست که غرب با حمایت سیاسی خود از او بیشتر به تعمیق شکاف‏‎ ‎‏فرهنگی کمک کرد تا تلاش برای امحاء آن.‏34

‏ ‏

چهارم) شکاف نظری

‏مبنای نظری حکومت اسلامی در ایران را تئوری ولایت فقیه امام خمینی‏‏(س)‏‏ شکل‏‎ ‎‏می دهد که به مثابه نقطه وصل و محور مشترک بین نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی‏‎ ‎‏عمل می نماید. با این حال یک دهه پس از رحلت امام خمینی‏‏(س)‏‏ زمینه بروز اختلاف‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 107

‏نظرهایی در این زمینه فراهم می گردد که ما ذیلاً تحت عنوان دو بعد داخلی و خارجی به‏‎ ‎‏بررسی آنها می پردازیم.‏

بعد داخلی شکاف نظری

‏بعد داخلی شکاف نظری را باید متعلق به دهه دوم انقلاب دانست، اگرچه ریشه های‏‎ ‎‏آن در سالهای واپسین دهه اول نیز قابل مشاهده است. در دهه اول میان بازیگران اصلی‏‎ ‎‏عرصه سیاست و حکومت در تفسیر ارایه شده از «ولایت فقیه» نوعی انسجام نظر وجود‏‎ ‎‏داشت که راه را بر منازعات و ادعاهای احتمالی سد می نمود. در این دوره سؤالات‏‎ ‎‏مطرح شده از سوی انقلابیون نسبت به نظریه ولایت فقیه، ناظر بر مبانی اولیه آن نبوده و‏‎ ‎‏بیشتر بر کارکردهای ثانوی آن در مقام حل مسایل سیاسی ـ اجتماعی دلالت دارد که با‏‎ ‎‏استفتاء از حضرت امام حل و فصل می شدند.‏35‏ لذا ادعای وجود شکاف در این دوره‏‎ ‎‏چندان صحیح و مطابق واقع نیست. اما متعاقب ثبات انقلاب اسلامی و روشن شدن‏‎ ‎‏زوایای ریز حکومت جمهوری اسلامی با پرسشهای تازه ای روبرو می گردد که ضرورتاً‏‎ ‎‏پاسخهای یکسانی از جانب هواداران نظام نمی گیرد. اینکه الگوی سیاسی، اقتصادی و‏‎ ‎‏فرهنگی کشور باید چگونه طراحی شود، بدل به سؤالی سترگ می گردد که هر طیفی از‏‎ ‎‏انقلابیون برای آن پاسخی داشتند. جالب آنکه کلیه این پاسخها بر تقریری از ولایت فقیه‏‎ ‎‏حضرت امام‏‏(س)‏‏ مستند می باشند که حکایت از محوریت اندیشه امام نزد کلیه گروهها‏‎ ‎‏دارد. این اختلاف نظر ساده، راه را برای عرضه تئوریهای تازه ای از حکومت اسلامی باز‏‎ ‎‏می نماید که تا آن زمان امکان عرضه شان نمی رفت.‏36‏ از این زمان به بعد است که شکافی‏‎ ‎‏تازه در جامعه ما هویدا می شود. طرفین این شکاف را در یک تقسیم بندی کلی می توان‏‎ ‎‏دو جریان ذیل دانست:‏

‏ جریان اول را می توان قائلان به اصالت نظریه ولایت فقیه معرفی کرد. در درون این‏‎ ‎‏جریان دو طیف از افکار مطرح شده است. گروهی که رویکرد توصیفی ـ تشریحی نسبت‏‎ ‎‏به تئوری امام دارند و تمام سعی و تلاششان آن است که این نظریه را از ابعاد فقهی ـ‏‎ ‎‏حقوقی شکافته، مستندات و تأییدات شرعی آن را برای مخاطبانشان روشن تر سازند.‏37

‏طیف دوم از این جریان، با دیدگاهی مترقیانه و متعهد سعی دارد ولایت فقیه را در‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 108

‏قالب گفتمان روز مهم کرده، نسبت آن را با مبادی و مبانی فکری عصر حاضر دریابد.‏38‎ ‎‏نظر به نوآوری این دیدگاه و چون با مسایل روز جامعه سروکار دارد اقبال نسبت به آن‏‎ ‎‏بیشتر بوده است. در مجموع دو طیف فوق، نسبت به اصالت نظریه ولایت فقیه امام نظر‏‎ ‎‏مشترک داشته و سعی بر حفظ آن با طرق استدلالی مختلف دارند.‏

‏ جریان دوم که از بطن گروههای انقلابی هوادار نظریه ولایت فقیه امام در اوایل‏‎ ‎‏انقلاب خارج شده اند، در چهارچوب سنتی جریان اول به مقوله ولایت فقیه نگاه نکرده،‏‎ ‎‏قایل به ضرورت نوآوریهایی در آن می باشد. لازم به ذکر است که این جریان نیز طیفهای‏‎ ‎‏متنوعی را شامل می شود که بعضاً از همان اوایل انقلاب وجود داشته اند ولیکن یا به‏‎ ‎‏صورت نهانی اظهار می شده اند و یا اینکه به خاطر پاره ای از ملاحظات لحن گفتاری آنها‏‎ ‎‏چنان نبوده که مخاطبین را به اغراض اصلی واضعان آن آگاه سازد. به هر حال گرایشهایی‏‎ ‎‏که سعی در تقلیل ولایت فقیه به خواستها و آرمانهای حزبی و جناحی دارند، یا آنهایی که‏‎ ‎‏با تمسک به نظرات متنوعی که در تاریخ فقه سیاسی اسلام وارد شده اند، سعی در‏‎ ‎‏طراحی الگویی از ولایت فقیه دارند که با الگوی امام به میزان زیادی متفاوت است، یا‏‎ ‎‏آنهایی که از فرصت حاصله بهره جسته دم از نفی مشروعیت و اصالت ولایت فقیه‏‎ ‎‏می زنند، ـ اگرچه در کنار هم آوردن این گروهها دلالتی بر ارتباط آنها با یکدیگر و یا هم‏‎ ‎‏ارزشی آنها ندارد ـ در مجموع طرف مقابل شکاف مورد نظر را تشکیل می دهند.‏39

‏نتیجه آن که در عالم واقع ما شاهد بروز شکاف تازه ای در نظریه ولایت فقیه‏‎ ‎‏می باشیم که از تعدد و اختلاف تفاسیری که امروزه مطرحند، می توان به کارکرد سیاسی‏‎ ‎‏شکاف نیز پی برد. این تفاسیر از آنجا که بعضاً با قدرت سیاسی ـ اجتماعی گره‏‎ ‎‏خورده اند، در چهارچوب اهداف حزبی و گروهی تعریف شده اند و هم اکنون ـ متأسفانه‏‎ ‎‏ـ نوع تفسیر از ولایت فقیه به یک شاخص تمییزدهنده گروهها تبدیل شده است.‏40‏ حال‏‎ ‎‏آنکه، الگوی مطلوب آن است که گروهها و جناحهای سیاسی هوادار امام حداقل به‏‎ ‎‏برداشت سیاسی واحدی از ولایت فقیه رسیده و تنوع آرا به مکانیزمها و روشهای‏‎ ‎‏اجرایی محدود شود. در ضمن وجود اختلاف در تفسیر اصل ولایت فقیه نیز، تا آنجا که‏‎ ‎‏به شاخصه تمییز تبدیل نشده می تواند به عنوان یک بحث علمی مفید ارزیابی شود ـ‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 109

‏چنانکه این مباحث از دیرباز وجود داشته اند ـ اما بیشتر از این حد، به معنای اختلاف در‏‎ ‎‏سیاست عملی یا همان بروز شکاف اجتماعی است که تأثیر مطلوبی بر جریان انقلاب و‏‎ ‎‏حکومت اسلامی ندارد.‏

بعد خارجی شکاف نظری

‏پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس حکومت اسلامی در ایران را باید آغازگر راه تازه‏‎ ‎‏در عرصه سیاست تطبیقی قلمداد کرد. ایران با بنای حکومت اسلامی عملاً اردوگاه‏‎ ‎‏تازه ای را بنیان نهاد که به «حکومت مبتنی بر اصول تشیع» مشهور می باشد. لذا می توان‏‎ ‎‏چنین گفت که در کنار شکافهایی از قبیل لیبرال ـ غیرلیبرال، دموکراتیک ـ غیردموکراتیک‏‎ ‎‏و... شکاف تازه ای در حوزه نظامهای سیاسی در گستره جهانی پدید آمد که از آن به‏‎ ‎‏شیعی ـ غیرشیعی یاد می شود.‏

‏شکاف فوق الذکر، در ابتدای انقلاب اسلامی از سوی مخالفان و معاندان بسیار‏‎ ‎‏تهییج و تبلیغ می شد و غرض آن بود که ملاحظات نظری را با علایق سیاسی پیوند زده،‏‎ ‎‏به نحوی سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار قرار دهند.‏‎ ‎‏همانگونه که در مبحث شکاف سیاسی نیز بیان داشتیم، این تلاش مخالفان تا حدودی‏‎ ‎‏قرین توفیق واقع شد و ما شاهد تشکیل جبهه مشترکی علیه ایران می باشیم. جبهه ای که‏‎ ‎‏در آن دو طیف مشخص وجود داشت: اول کشورهای غیراسلامی که جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏را از حیث نظری برای آرمانهای لیبرال و انسان مدارانه خود خطرناک می دیدند و از نظر‏‎ ‎‏مادی نیز، منافع نامشروع شان را به واسطه طرح سیاست استقلال سیاسی ـ اقتصادی‏‎ ‎‏ایران و بسط آن به کشورهای منطقه و جهان سومی، در شرف زوال می دیدند. لذا بدیهی‏‎ ‎‏بود که هیچگونه تعلق خاطری به ایران و خواست مردمش نداشته به جد در پی تضعیف‏‎ ‎‏و براندازی آن برآیند. گروه دومی هم وجود داشت، که علی رغم اشتراکات کلان دینی با‏‎ ‎‏ایران از ترس منافع مادی و به خاطر اختلاف دیدگاه دینی (شیعه ـ سنی) به طرف‏‎ ‎‏کشورهای مخالف ایران متمایل شده، سعی در براندازی نظام اسلامی ایران می نماید. به‏‎ ‎‏عنوان مثال عربستان که از نظر دینی و منافع منطقه ای بیشتر به جمهوری اسلامی نزدیک‏‎ ‎‏بود تا آمریکا، اما حاضر می شود در جناح مقابل ایران قرار گرفته و علیه آن اقدام نماید.‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 110

‏این سیاست نادرست نتیجه سیاسی کردن شکاف نظری شیعی ـ غیرشیعی از سوی‏‎ ‎‏دشمنان ایران و بهره برداری از این فضا می باشد.‏41‏ ‏

‏تجربه دو دهه حکومت داری اسلامی در ایران و تجارب تلخ سایر کشورها از دامن‏‎ ‎‏زدن به شکاف شیعی ـ غیرشیعی، نهایتاً کار را به آنجا می رساند که طرفین تعدیل شده،‏‎ ‎‏می آموزند که در عرصه جهانی حکم به نفی مطلق دیگری راه به جایی نمی برد. لذا‏‎ ‎‏مشاهده می شود که از تنشهای ناشی از اختلاف نظرهای تئوریک در سطح جهانی کاسته‏‎ ‎‏شده، طرفین ضمن قبول مشروعیت سیاسی طرف مقابل به عنوان نظام برگزیده مردم‏‎ ‎‏همان کشور، در مقام بحث و گفتگو درمی آیند. نتیجه آنکه اگرچه کشور ما همچنان شیعه‏‎ ‎‏و مبتنی بر اصول حکومتی تشیع است و جناح مقابل نیز غیر شیعی (اعم از اسلامی و‏‎ ‎‏غیراسلامی) است، ولیکن گفتگوهای علمی امروزه جای مشاجرات سیاسی را گرفته،‏‎ ‎‏تنور اینگونه تنشها را تا حدودی خاموش نگاه داشته است. مباحث نظری محتاج فضای‏‎ ‎‏آرامی است که بتوان در آن به تأمل در خصوص میزان صحت و سقم دیدگاه و نحوۀ‏‎ ‎‏انطباق آنها با شرایط روز پرداخت. در چنین صورتی است که طرفین به فراخور‏‎ ‎‏ظرفیتشان از یکدیگر بهره مند می شوند و ضمن حفظ مبانی ارزشی مختلفشان، در‏‎ ‎‏چهارچوبی کلی تر به همکاری می پردازند. بر این اساس می توان این شکاف را فعلاً‏‎ ‎‏غیرفعال ارزیابی نمود که در دهه آتی به علت نداشتن نظریه پرداز خاصی که بتواند آن را‏‎ ‎‏احیا کند، چندان تأثیرگذار نخواهد بود.‏

‏ ‏

‏نتیجه آنکه جمهوری اسلامی طی تجربه ای معادل بیست سال چهار شکاف عمده را‏‎ ‎‏پشت سر گذاشته است. این شکافها دارای دو بعد داخلی و خارجی می باشند که معمولاً‏‎ ‎‏با هم در ارتباط نیز می باشند. جدول زیر ماحصل تأملات جامعه شناسانه ما در این‏‎ ‎‏خصوص می باشد. (جدول شماره 3)‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 111

112

‏ ‏

‏جدول شماره (3)‏

‏گسستهای چهارگانه در جامعه ایران و ارزیابی میزان تأثیرگذاری شان در آینده‏

‏ ‏

3ـ استراتژی حکومتی حضرت امام خمینی‏(س)‏

‏حضرت امام خمینی‏‏(س)‏‏ از ابتدای انقلاب، تا تأسیس حکومت اسلامی و هدایت‏‎ ‎‏جریان امور در جمهوری اسلامی ایران، پیرو استراتژی مشخصی بودند که ریشه در آیه‏‎ ‎‏کریمه زیر داشت:‏

«محمد فرستاده خداست و یاران او بر یکدیگر بسیار مشفق و بر کافرین‎ ‎سخت گیر هستند.»‎[9]‎

‏بنابراین امام یک گسست کلی در گسترۀ جهانی ترسیم کرده بودند که بر اساس تمییز‏‎ ‎‏بین کافر ـ غیر کافر عمل می کرد. لذا در هر مرحله تاریخی چون در مسایل اصولی اتفاق‏‎ ‎‏نظر حاصل می آمد، امام از پذیرش همیاری و همکاری سایر گروهها دریغ نمی ورزیدند.‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 112

‏تأکید بر گسستهای اصولی و امحاء گسستهای فرعی با عنایت به شکاف فوق معنا‏‎ ‎‏می یافت. بر این اساس چون به حوزه جغرافیایی خاصی مانند ایران می نگریم، مشاهده‏‎ ‎‏می شود که سعی اولیه امام بر از بین بردن شکاف فقیر ـ غنی، نزدیک کردن هرچه بیشتر‏‎ ‎‏افراد و گروههای انقلابی به یکدیگر، امحاء شکاف ارزشی با گسترش تربیت اسلامی و‏‎ ‎‏نهایتاً ارائه سیمایی جذاب از ولایت فقیه که ضمن بهره وری از مبانی فقه جواهری، پاسخ‏‎ ‎‏گوی نیازهای فعلی است، می باشد.‏

‏در گستره جهانی نیز، امام به دنبال تقویت مبانی اقتصادی کشور و نیل آن به استقلال‏‎ ‎‏لازم برای حفظ جایگاه درخوری در معادلات جهانی بودند. ایشان از نظر سیاسی به جز‏‎ ‎‏چند کشور خاص همکاریهای متعارف با سایر کشورها را جایز و ضروری دانسته و بویژه‏‎ ‎‏بر نفی شکافهای تصنعی بین کشورهای اسلامی تأکید داشتند. همین وضعیت در  حوزه‏‎ ‎‏نظری (تئوریک) نیز قابل مشاهده است به گونه ای که شکاف شیعی ـ غیرشیعی را به‏‎ ‎‏هیچ وجه دامن نزدند. اما در حوزه فرهنگ شکاف غیرخودی ـ خودی برای امام اهمیت‏‎ ‎‏ویژه ای داشت که مقتضای زمان تأسیس و معرفی جامعه تازه اسلامی بود.‏

‏از آنجا که گستره اندیشه های حضرت امام‏‏(س)‏‏ وسیعتر از آن است که در حد مقاله‏‎ ‎‏حاضر، حق آن ادا شود در اینجا صرفاً به کلیت بینش امام استناد می شود و از شرح‏‎ ‎‏جزئیات می گذریم. برای این منظور موضوع گسستهای چهارگانه را در دو بعد داخلی و‏‎ ‎‏خارجی به بحث می گذاریم:‏

‏ ‏

الف) گسستهای داخلی

‏بینش امام در این بعد کاملاً مبتنی بر اصل وحدت و جذب نیروهایی بود که به نحوی‏‎ ‎‏می توانستند با جریان کلی انقلاب همراه شوند. امام قایل به یک گسست بودند و آن هم‏‎ ‎‏«خودی ـ دشمن» که مطابق نظر ایشان، دشمنان افرادی بودند که در مقام براندازی‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی برآمده بودند. به عنوان مثال در هر چهار محور سیاسی، اقتصادی،‏‎ ‎‏فرهنگی و نظری، مشاهده می شود که:‏

‏1ـ در بعد اقتصادی تأکید زیادی بر رفع تبعیض و توجه به محرومان داشتند به گونه ای‏‎ ‎‏که شکاف فقیر / غنی در جامعه اسلامی از بین برود. شاید هیچ موضوعی به این اندازه‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 113

‏مورد توجه حضرت امام‏‏(س)‏‏ نبوده که کراراً می خوانیم:‏

«دولت موظف است بیش از همه به طبقات محروم برسد و رعایت حال ایشان‎ ‎بکند... ضمناً خود دولتمردان نیز برای راحتی خیال محرومان باید در ساده ترین‎ ‎وضع ممکن به سر ببرند تا این شکاف کشنده، بر محرومان بیش از این فشار وارد‎ ‎نسازد.»42

‏در مجموع، نگرش اقتصادی امام متوجه محرومان و بهبود وضعیت معیشتی ایشان‏‎ ‎‏بود که در آن شرایط با تأیید مهندس میرحسین موسوی و برنامه های اقتصادی ایشان،‏‎ ‎‏خود را نشان می دهد.‏

‏2ـ در حوزه سیاسی نگرش امام آنقدر فراگیر بود که به هنگام مبارزه، طیف متنوعی‏‎ ‎‏از نیروها را برگرد اصل اولیه سقوط رژیم پهلوی و تأسیس حکومت اسلامی گردآورده‏‎ ‎‏بودند و به هنگام تأسیس نیز با رعایت چهارچوب اصلی، بر «جمهوری بودن» نظام هم‏‎ ‎‏تأکید ورزیده و در مقابل کسانی که تقاضای تأسیس «حکومت اسلامی» و یا «حکومت‏‎ ‎‏جمهوری» را داشتند، ایستادند و اظهار داشتند: حکومت جمهوری اسلامی نه یک کلمه‏‎ ‎‏کم و نه یک کلمه زیاد. ایشان حتی به طرد کسانی که در ذیل عنوان «مجاهدین خلق» گرد‏‎ ‎‏آمده بودند و برای براندازی نظام سلاح برداشته بودند، راضی نبودند. لذا خطاب به این‏‎ ‎‏جوانان فریب خورده کراراً پیغام می دادند که: ‏

«من سفارش می کنم به این اشخاصی که از این گروهها بازی خورده اند، اینها‎ ‎یک مقایسه ای بین حکومت حالا و حکومت سابق بکنند... و بعد ببینند واقعاً‎ ‎راهشان چه راهی است؟...43 ما میل نداریم که شما هر وقتی گرفتار شدید جوری‎ ‎باشد که اسلام حکمی جزمی کرده باشد و دادگاهها نتوانند تخلف بکنند. ما میل‎ ‎داریم که جوری باشد که دست این دادگاهها باز باشد برای اینکه شما را عفوتان‎ ‎کنند، شما را رهاتان کنند.»44

‏توجه به این شیوه و منش امام برای آن دسته از نیروهای سیاسی که امروزه در‏‎ ‎‏چهارچوب نظام جمهوری اسلامی و بدون قصد براندازی یکدیگر با هم به رقابت‏‎ ‎‏مشغولند، حائز کمال اهمیت است. رویکرد خوش بینانه در عضویت مجدد معاندین در‏‎ ‎‏جرگه انقلابیون! اوج روحیه جاذبه امام می باشد که در سیره عملی امام نیز تجلی دارد. به‏‎ ‎‏عنوان مثال، اقدام انقلابی امام در مکلَّف نمودن مرحوم بازرگان به تأسیس دولت موقت‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 114

‏آنهم در ابتدای راه، معنای جاذبه را برای پیروان خط امام تبیین می کند. اما آنچه که امام‏‎ ‎‏در مقابله با ملی گرایی فرموده اند، جنبه واکنشی داشته و برای جلوگیری از پخش‏‎ ‎‏ایده های یکسویه در جامعه بوده است. مثلاً چون خبرنگار روزنامه آلمانیِ «دنیای سوم»‏‎ ‎‏سعی می نماید «ایرانی» بودن را در مقابل «اسلامی» بودن قرار دهد، ایشان اظهار‏‎ ‎‏می دارند:‏

«اسلامی بودن، بیش از ایرانی بودن بین افراد ملت ایران روابط مستحکم برقرار‎ ‎کرده است.»45

‏لذا کلیه گسستهای سیاسی در حوزه داخلی از منظر امام مردود بودند و تا آنجا که‏‎ ‎‏جنبه اختلاف سلیقه داشتند تأیید می شدند. «روحانیت» و «روحانیون» مبارز به عنوان دو‏‎ ‎‏سلیقه سیاسی در درون تفکر سیاسی اسلامی از سوی امام پذیرفته شد، اما فعالیتهای‏‎ ‎‏صنفی و حذفی را توجیه و مجاز ندانسته شدیداً نهی می کردند. لذا خارج کردن یاران‏‎ ‎‏امام و انقلاب تحت عناوینی چون راست و چپ، حزب اللهی و غیر حزب اللهی، ملتزم و‏‎ ‎‏غیرملتزم، ذوب شده و غیرذوب شده، تندر و کندرو و... قطعاً با سیره عملی و نظری امام‏‎ ‎‏مطابق نبوده و درست در مقابل آن قرار دارد چرا که تأییدکننده سیاست دفع است تا‏‎ ‎‏جذب.‏

‏3ـ شکاف ارزشی ـ ضد ارزشی البته در جامعه ایران متعاقب انقلاب بسیار نقش ساز‏‎ ‎‏بود و این اقتضای تأسیس حکومت اسلامی بود که با فرهنگش شناخته می شد. البته‏‎ ‎‏سیاست امام تهییج این شکاف نبود، بلکه بالعکس خطاب را متوجه متولیان امور‏‎ ‎‏فرهنگی ـ همچون دانشگاهها، سازمانهای تبلیغی، مساجد، رادیو و تلویزیون، مطبوعات‏‎ ‎‏و کلیه دولتمردان ‏46‏ ـ نموده، بروز هرگونه فعالیتی در این حوزه را ناشی از کمکاری آنها‏‎ ‎‏می دانستند. به عنوان مثال در خطابی آسیب شناسانه می فرمایند:‏

«از اولی که رادیو و تلویزیون در اختیار جمهوری اسلامی واقع شد، راجع به آن‎ ‎نگرانی داشتم برای اینکه این سازمانی است که اگر خوب باشد، مملکت ما خوب‎ ‎می شود و اگر فاسد باشد ممکن است که بسیار فساد ایجاد کند...»47

‏4ـ بحث از ولایت فقیه اگرچه در دوره امام چندین بار به تهییج فضای فکری جامعه‏‎ ‎‏منتج شد، ولیکن نظر به اکثریت داشتن پیروان این دیدگاه و عدم توجه عمومی به نظرگاه‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 115

‏اقلیت، چندان تأثیرگذار نگردید و عملاً دیدگاه امام خمینی‏‏(س)‏‏ به اجرا درآمد. استعداد‏‎ ‎‏بالای امام در به نمایش گذاردن ولایت مطلقه ای که در آن مردم، متفکران و اصحاب قلم‏‎ ‎‏نیز نقش داشتند، ـ به گونه ای که میزان رأی مردم می شد ـ بهترین دلیل برای خاموش‏‎ ‎‏کردن این شکاف بود. لذا امام به هیچ وجه تفسیری مستبدانه از ولایت را ـ آنگونه که‏‎ ‎‏برخی گمان می کردند ـ که حساسیت برانگیز بود، ارائه نکردند و با اعطا سهم سیاسی هر‏‎ ‎‏عنصر، بر شکاف مزبور فایق آمدند. بحث از ولایت فقیه و نقش و جایگاه مردم، موضوع‏‎ ‎‏مستقلی است که پیرامون آن بسیار تحقیق شده است.‏48

‏ ‏

ب) گسستهای خارجی

‏در گستره جهانی اگرچه نگرش عمومی به جمهوری اسلامی چندان مساعد نبود، با‏‎ ‎‏وجود این، استراتژی کلان امام در چهار حوزه سابق را می توان موفق ارزیابی نمود:‏

‏1ـ حضرت امام‏‏(س)‏‏ در زمانی که اذهان متوجه ارزشهای دینی بود و کمتر به مقولاتی‏‎ ‎‏چون اقتصاد جهانی توجه می شد، صراحتاً این بعد را مورد تأکید قرار داده به عنوان یکی‏‎ ‎‏از اصول اصلی برنامه دولتهای مختلف بهبود آن را خواستار شدند. برای این منظور امام‏‎ ‎‏مردم را به قناعت و همکاری با دولت، سیاستگذاران را به جدیّت، افراد و گروهها را به‏‎ ‎‏جهاد اقتصادی و دولت را به همکاری با سایر دول مشابه،‏49‏ دعوت نمودند. تا از این‏‎ ‎‏طریق بنیان اقتصادی کشور رونق گرفته، شکاف بین کشور ما با سایر کشورهای پیشرفته‏‎ ‎‏کاهش یابد. با اینحال باید پذیرفت که علی رغم تلاش به عمل آمده، این گسست در همان‏‎ ‎‏ایام هم فعال بود و به خاطر خارج بودن روند کلی آن از حیطه تأثیر یک کشور خاص ـ‏‎ ‎‏بویژه کشوری در حال توسعه مثل ایران ـ توفیقی در رفع آن حاصل نیامد.‏

‏2ـ در ارتباط با سیاست جهانی، امام خواهان استراتژی صلح و وحدت بودند و فقط‏‎ ‎‏در مورد کشورهایی چون اسرائیل، آمریکا و آفریقای جنوبی (در دوره آپارتاید) استثنا‏‎ ‎‏قائل شده بودند. مرحوم سید احمد خمینی با عنایت به همین مطلب است که سیاست‏‎ ‎‏اصولی امام را در ارتباط با سایر کشورها «رعایت احترام متقابل» و «عدم دخالت در امور‏‎ ‎‏داخلی» ذکر کرده، صلح طلبی امام را در سطح جهانی تعریف می کنند.‏50

‏حضرت امام‏‏(س)‏‏ نیز خود صراحتاً اظهار داشته اند:‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 116

«ما صلح می خواهیم... ما می خواهیم مسالمت با همه دنیا داشته باشیم.»51

‏در مورد کشورهای اسلامی این تأکید بیشتر می شود و اصل وحدت عنوان می گردد:‏

«برنامه ما که برنامه اسلام است، وحدت کلمه مسلمین است، اتحاد ممالک‎ ‎اسلامی است، برادری با جمیع فرق مسلمین است در تمام نقاط عالم 52... پیام من‎ ‎برای برادران عرب و مسلمان این است که بیایید و اختلافات را کنار بگذارید و‎ ‎دست برادری به یکدیگر بدهید و همگام و هم پیمان با همه برادران مسلمان‎ ‎غیرعرب، تنها اسلام را تکیه گاه خود قرار دهید.»53

‏بدین ترتیب در عرصه سیاست خارجی امام سعی داشتند با تأکید بر اصل صلح طلبی‏‎ ‎‏و اخوت، شکافهای موجود را از بین برده، وحدتی عام را جایگزین سازند.‏

‏3ـ حضرت امام‏‏(س)‏‏ بنا به اقتضای حرکت انقلابی شان، لاجرم تکیه بر شکاف ارزشی‏‎ ‎‏خودی ـ غیرخودی را به عنوان یک استراتژی برگزیدند تا بتوانند شأن و جایگاه ایران را‏‎ ‎‏تثبیت نمایند. لذا شاهد تأکید امام بر این نکته بودیم که جهانیان باید وجود فرهنگ‏‎ ‎‏سیاسی تازه را بپذیرند.‏

«بر هیچ یک از مردم و مسئولین پوشیده نیست که دوام و قوام جمهوری‎ ‎اسلامی ایران بر پایه سیاست نه شرقی و نه غربی استوار است و عدول از این‎ ‎سیاست، خیانت به اسلام و مسلمین و باعث زوال عزت و اعتبار و استقلال کشور و‎ ‎ملت قهرمان ایران خواهد بود.»54

‏به همین خاطر است که امام صراحتاً می فرمایند چنانچه دنیا در مقابل دین ما بایستد‏‎ ‎‏ما نیز در مقابل همه آنها می ایستیم.‏

‏4ـ شکاف تئوریک شیعی ـ غیرشیعی؛ با اینکه ایران اولین کشوری بود که جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی مبتنی بر فقه سیاسی تشیع را تأسیس کرده بود، هیچگاه از سوی امام به مثابه‏‎ ‎‏ابزاری برای سرکوب دیگر حکومتهای اسلامی مورد استفاده قرار نگرفت. امام اهل‏‎ ‎‏تسنن را برادر خوانده،‏55‏ حکومتهای سنی مذهب را به وحدت با ایران دعوت نموده‏56 ‏و‏‎ ‎‏در یک کلام معتقد بودند که همگان جزو یک پیکره می باشیم:‏

«الآن بر رؤسای اسلام، بر سلاطین اسلام، بر رؤسای جمهور اسلام تکلیف‎ ‎است که این اختلافات جزئی و موسمی را که گاهی دارند، این اختلافات را کنار‎ ‎بگذارند، عرب و عجم ندارد، ترک و فارس ندارد.»57

‏ ‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 117

نتیجه گیری: چشم انداز آینده

‏در آخرین بخش از این نوشتار لازم است تا ملاحظات پیشین را به کار گرفته، میزان‏‎ ‎‏آسیب پذیری کشور اسلامی مان را در دهه سوم حیاتش ارزیابی نماییم. این ارزیابی‏‎ ‎‏می تواند برای وضع سیاستهای اصلاحی به منظور جلوگیری از فساد احتمالی مؤثر‏‎ ‎‏باشد. در مجموع دو خطر عمده متوجه انقلاب اسلامی در آینده می باشد:‏

‏ ‏

1ـ فعال شدن بعد داخلی شکافهای اجتماعی

‏در رهگذر دو دهه از حیات سیاسی ـ اجتماعی انقلاب اسلامی، ابعاد داخلی‏‎ ‎‏شکافهای چهارگانه نسبت به ابعاد خارجی از تهییج و تحرک بیشتری برخوردار بوده اند.‏‎ ‎‏(نگاه کنید به نمودار شماره 4)‏

میزان فعالیت

‏ ‏

118

‏نمودار شماره (4)‏

‏میزان تهییج شکافهای اجتماعی در دو بعد داخلی و خارجی‏

‏ ‏

‏معنای نمودار فوق آن است که در بعد خارجی، حضور حکومت اسلامی بسیار‏‎ ‎‏خوب بوده و توانسته است به میزان زیادی بر شکافهای موجود فایق آید. به جز یک‏‎ ‎‏مورد اقتصادی که همچنان در حال تعمیق یافتن بوده و تلاشهای به عمل آمده به بهبود‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 118

‏وضعیت کمک چندانی نکرده است. البته در این خصوص نباید فراموش کرد که‏‎ ‎‏برنامه های توسعه تا حدودی در کاهش فرآیند رو به تزاید تعمیق شکاف بین ایران و‏‎ ‎‏جهان صنعتی مؤثر بوده اند. اما به علت وجود فن آوری مدرن و سرعت بیش از حد‏‎ ‎‏تحولات اقتصادی در جهان غرب، عملاً تلاشهای کشورهایی همچون ایران تأثیر لازمه‏‎ ‎‏را نگذاشته و فاصله اقتصادی همچنان وجود دارد و تأثیرات خود را می گذارد.‏

‏اما حوزه داخلی روندی مخالف با بعد خارجی را طی کرده است. بدین صورت که‏‎ ‎‏فضای منسجم و به دور از تشنجات بنیادین دهه اول، به تدریج گسست برداشته و‏‎ ‎‏جناح بندیهایی متولد شده اند که در نیمه دهه اول اصلاً مطرح نبودند. تعبیر صریح‏‎ ‎‏درخصوص وضعیت این بعد آن است که در حوزه داخلی، ما نه با کاهش شکافها بلکه با‏‎ ‎‏تشدید آنها مواجهیم!‏

‏نتیجه ای که حاصل می آید، این است که: اگر تهدیدات علیه انقلاب اسلامی را به دو‏‎ ‎‏دسته بزرگ داخلی و خارجی تقسیم کنیم، دهه سوم دهه طرح تهدیدهای داخلی است.‏‎ ‎‏متأسفانه هر چهار گسست فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و فکری به نحوی تحریک‏‎ ‎‏شده اند و هم اکنون در حال تأثیرگذاری می باشند. جبهه انقلابیون به علل مختلف ـ که‏‎ ‎‏اصلاً موضوع بحث فعلی ما نیست ـ به تفاسیر متنوعی دل بسته اند که آنها را در گروههای‏‎ ‎‏مختلف قرار داده است. تحلیلگرانی که از بیرون به عرصه فعالیتهای سیاسی نگاه‏‎ ‎‏می کنند، متأسفانه چشم انداز پر تنشی را پیش روی خود می بینند. انتصاب اوصافی چون‏‎ ‎‏«ضد ولایت فقیه»، «مخالف رهبری»، «لیبرال»، «سرمایه دار»، «متعصب»،‏‎ ‎‏«خشونت طلب»، «دگر اندیش» و... به افرادی که در بستر تحولات انقلابی رشد کرده اند‏‎ ‎‏و یاران دوران مبارزه و تأسیس حکومت اسلامی بوده اند، آنهم توسط افراد و گروههایی‏‎ ‎‏از درون جبهه انقلابیون مسلمان، نتیجه نامیمون تهییج شکافهای داخلی می باشد. از این‏‎ ‎‏منظر، اصل اولیه و ضروری برای دهه سوم انقلاب اسلامی وحدت گروههای مختلف‏‎ ‎‏انقلابی است. یعنی همان مطلبی که امام امت کراراً بر آن تأکید داشتند که: ‏

«اینجانب با کمال تواضع دست خود را به طرف تمام جناحها که در خدمت‎ ‎اسلام هستند دراز می کنم و از همه استمداد می کنم که با هم پیوستگی همه جانبه در‎ ‎راه بسط عدالت اسلامی که یگانه راه سعادت ملت است، کوشا باشند... اکنون لازم

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 119

است وحدت کلمه خود را که به حمدالله حاصل است با کمال جدیت حفظ‎ ‎کنید....»58

‏نکته تأمل برانگیز دیگر، تهییج بیش از اندازه گسست نظری در بعد داخلی می باشد‏‎ ‎‏که به هیچ وجه مثبت ارزیابی نمی شود. پس از دو دهه تجربه حکومتی، تئوری ولایت‏‎ ‎‏فقیه حضرت امام‏‏(س)‏‏، ـ که امام از فرط بداهت آن را مستغنی از هرگونه استدلالی دانسته‏‎ ‎‏بودند‏59‏ ‏‏در کمال صداقت مردم و نخبگان فکری ـ انقلابی آن زمان نیز آن را چنین دیده و‏‎ ‎‏پذیرفته بودند ـ به یکباره مورد تفاسیر متنوع و مختلف قرار می گیرد که در پاره ای از‏‎ ‎‏موارد قابلیت سیاسی اش را از دست داده و به برداشتی مسیحی از حکومت و سیاست‏‎ ‎‏نزدیک می شود. این موضوع نشان دهنده این حقیقت است که افکار عمومی ـ چه به‏‎ ‎‏شکل طبیعی و چه به شکل تحمیلی ـ دستخوش تحول شده و برای یقینیّات سابق خود‏‎ ‎‏به دنبال استدلال است. از آنجا که ولایت فقیه، رکن رکین حکومت اسلامی به شمار‏‎ ‎‏می رود، باید نسبت به تحول فوق حساس بوده، مقدمات لازم برای فایق آمدن بر گسست‏‎ ‎‏را فراهم آوریم. نکته حساس در این زمینه آن است که تفاسیر جدید از ولایت فقیه از‏‎ ‎‏سوی کسانی مطرح می شود که متعلق به حوزه اندیشمندان و فقهای انقلابی ـ مسلمان‏‎ ‎‏هستند و چنین نیست که بتوان با انتصاب چند وصف مذموم آنها را از صحنه به در کرد.‏

‏نتیجه آنکه، اگرچه در کل بعد داخلی گسستها نسبت به بعد خارجی از تحرک‏‎ ‎‏بیشتری برخوردار بوده و به همین خاطر دوست داران انقلاب باید در این زمینه تلاش‏‎ ‎‏بیشتری را در دهه سوم به انجام برسانند اما در این میان یک گسست داخلی، به هر‏‎ ‎‏علتی، بیشتر تهییج شده که همان گسست نظری مربوط به تئوری ولایت فقیه می باشد.‏‎ ‎‏لذا چنین به نظر می رسد که دهه سوم، دهه ولایت فقیه در ایران بوده و حجم قابل‏‎ ‎‏توجهی از تأملات نظری متوجه این کانون مهم باشد. به همین خاطر است که باید توفیق‏‎ ‎‏در نظریه ولایت فقیه امام را رسالت علمی تمامی عالمان دلسوز تعریف کرد. تا از این‏‎ ‎‏طریق هم نخبگان و هم مردم، پاسخهایی در خور فهمشان دریافت کرده، این نظریه را ـ‏‎ ‎‏همچون دهه اول انقلاب ـ با عقل و دل، پذیرا شوند. هرگونه کاهلی در این زمینه منجر به‏‎ ‎‏تعمیق شکاف نظری در جامعه علمی، اختلاف آرای بیشتر و تضعیف مقام ولی فقیه در‏‎ ‎‏جامعه، در دهه سوم می شود که مطلوب هیچ یک از گروههای انقلابی و مسلمان موجود‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 120

‏در جامعه امروزی نیست. ضمناً عدم توجه به این مهم، نادیده گرفتن توصیه صریح امام‏‎ ‎‏است، آنجا که می فرمایند:‏

«ان شاءالله تعالی کیفیت تشکیل (حکومت اسلامی) و سایر متفرعات آن را با‎ ‎مشورت و تبادل نظر بدست بیاورند....»60

2ـ متراکم شدن شکافها در بعد داخلی

‏از جمله تهدیدات دیگر نسبت به آینده انقلاب اسلامی، متراکم شدن شکافهای‏‎ ‎‏موجود در بعد داخلی می باشد. تراکم شکافها منجر به تقویت آنها شده و در نتیجه میزان‏‎ ‎‏تأثیرگذاریشان را در جامعه افزایش می دهد. چنانکه از نمودار شماره (5) برمی آید،‏‎ ‎‏وضعیت گسستهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و فکری در بعد داخلی نسبت به بعد‏‎ ‎‏خارجی نگران کننده تر می نماید.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 121

122

‏ ‏

‏ترکیب گسستهای چهارگانه در دو بعد داخلی و خارجی‏

‏نمودار شماره (5)‏

‏با لحاظ کردن دو نکته زیر مشخص می شود که ترکیب فوق در بعد داخلی از پتانسیل‏‎ ‎‏بیشتری برای فعالیت برخوردار است و چنانچه به آن توجه لازم نشود، چه بسا در دهه‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 122

‏سوم جنبشهایی را به دنبال داشته باشد:‏

‏اولاً: اگرچه حالت تقاطع در ترکیب شکافهای اجتماعی در بعد داخلی به چشم‏‎ ‎‏می خورد ولیکن از نقش واسطه ای دو شکاف نظری و فرهنگی نباید غافل شد. دو‏‎ ‎‏شکاف مزبور با قرارگرفتن در میانه گسستهای سیاسی و اجتماعی، فاصله آن دو را‏‎ ‎‏کاهش داده همچون کاتالیزور عمل می نمایند. لذا تجمع چهار شکاف فعال در عرصه‏‎ ‎‏داخلی آنهم با ترکیبی اینچنینی، مؤیّد مدعای تراکم گسستها می باشد.‏

‏ثانیاً: در مقایسه با بعد خارجی، معلوم می شود که بعد داخلی به خاطر اینکه چهار‏‎ ‎‏گسستش فعال می باشد از حساسیت بیشتری برخوردار است. در بعد خارجی دو‏‎ ‎‏گسست از فعالیت افتاده اند و یکی نیمه فعال است و فقط شکاف اقتصادی است که‏‎ ‎‏همچنان نقش ایفا می کند. لذا با اطمینان می توان اظهار داشت که در دهه آینده، گذشته از‏‎ ‎‏پاره ای از تأثیرات ناشی از شکاف اقتصادی در عرصه جهانی، بیشتر تهدیدات صبغه‏‎ ‎‏داخلی دارند.‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

پی نوشتها

1- See: Enrique Larna, Hank Johnston & Joseph Gusfield, New Social Movements, Temple   University Press, Philadelphia, 1994.

‏2ـ حسین بشیریه، ‏جامعه شناسی سیاسی،‏ تهران، نی، 1374، ص 99.‏

3- See: Harold Laswell & A. Kaplan, Power & Society, London, Routledge & Kegan Paul,   1952.

4- See: Ibid, esp. chapter 2.

‏5ـ در این ارتباط نگاه کنید به منبع زیر:‏

‏ـ حسین بشیریه، ‏جامعه شناسی سیاسی، ‏پیشین (یادداشت شماره 2)، ص 100ـ97.‏

6- G. Smith, Politics in Western Europe, London, Heineman, 1972, PP. 11-36.

7- See: A.Etzioni, The Active Society, New York, Free Press, 1968, esp. P. 388 and also:

- Charles Tilly, From Mobilization To Revolution, Addisionwesly, Mas, 1978.

‏8ـ در ارتباط با ایدئولوژی و جایگاه آن در انقلابها ر.ک:‏

- C. Brinton, The Anatomy of Revolution, New York, 1965.


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 123

‏9ـ درباره مبانی مختلف ایدئولوژی نک:‏

- C. Sorel, Reflections on Violence, Glencoe, Free Press, 1950.

- M. Eliade, Myths, Dreams & Mysteries, New York, Harper, 1967.

‏10ـ جهت مطالعه بیشتر در ارتباط با چیستی ایدئولوژی در نگاه جامعه شناختی نک:‏

- A. Obershall, Social Conflict & Social Movement, Prentice Hall, N.J: 1973.

- K. Manheim, Ideology & Utopia, New York, Archor Books, 1965.

‏11ـ بحث رهبری در دیدگاه جامعه شناسانه بسیار مورد توجه بوده است. از این میان می توان به کتب‏‎ ‎‏زیر توجه داد:‏

- E. Erichson, Young Man Lutter. A Study in Psychologysis & History, New York,   W.W.Norton, 1962.

- Harold Lasswell, Psychopathology & Politics, New York, International U.P., 1969.

‏ـ سعید حجاریان، «بررسی نظریه های رهبری انقلابی با تکیه بر رهبری امام خمینی‏‏(س)‏‏، ‏متین،‏ سال‏‎ ‎‏اول، شماره 1.‏

‏12ـ حسین بشیریه، ‏جامعه شناسی سیاسی،‏ پیشین، (یادداشت شماره 2)، فصل: جنبشهای اجتماعی.‏

‏13ـ ‏مجله اقتصاد ایران،‏ ش 2، آبان 77، ص 6.‏

‏14ـ مسعود نیلی (تهیه و تنظیم)، ‏اقتصاد ایران،‏ موسسه عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه، ج 1،‏‎ ‎‏1376، ص 398.‏

‏15ـ «قیمت نفت و چشم انداز بودجه سال 1377»، ‏مجله اقتصاد ایران،‏ سال اول، مهر 1377، ص 20.‏

‏16ـ ‏مجله اقتصاد ایران، ‏ش 4، س 1378، ص 3.‏

‏17ـ یدالله دادگر، «کارآیی، رفاه و عدالت در اسلام و اقتصاد متعارف»، ‏نامه مفید،‏ سال 5، ش 1، ص‏‎ ‎‏45.‏

‏18ـ اسفندیار امیدبخش و مسعود طارم سری، ‏آشنایی با موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (گات)‎ ‎و بررسی تبعات الحاق جمهوری اسلامی ایران به آن، ‏تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی،‏‎ ‎‏1372.‏

‏19ـ در این ارتباط نگاه کنید به دو اثر ذیل که ابعاد سیاسی و اقتصادی ناشی از فقر را تبیین نموده اند:‏

- E. Keuneth, Reflection on Poverty, New York, Colombia University Press, 1961.

- Charles F. Andrain & David Apter, Political Protest & Social Change, Macmillan, 1995.

‏20ـ در این ارتباط معمولاً محققان و پژوهشگران خارجی تقسیم بندیهای مختلفی را ارایه داده اند که از‏‎ ‎‏جمله جامع ترین آنها در کتاب زیر آمده است:‏

- Nikki R. Keddie, The Iranian Revolution & The Islamic Republic, (With) Hoogland   (Editors), U.S.A. Syracuse University Press, 1986.

‏ـ نیکی آر.کدی، ‏ریشه های انقلاب ایران، ‏عبدالرحیم گواهی، تهران، قلم، 1369، بویژه فصل 9.‏

‏21ـ در این ارتباط نگاه کنید به تعابیر مختلف به کار گرفته شده توسط افرادی چون بهزاد نبوی، مرتضی‏‎ ‎‏نبوی، علی اکبر محتشمی و اسدالله بادامچیان در:‏

‏ـ چهره به چهره: ‏ده گفتگوی صریح نشریه صبح با صاحبنظران، ‏تهران، کتاب صبح، 1375.‏

‏22ـ جناح بندیهای مربوطه در کتب زیر معرفی شده اند:‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 124

‏ـ سعید برزین، ‏جناح بندی سیاسی در ایران، ‏تهران، مرکز، 1377.‏

‏ـ حجت مرتجی، ‏جناحهای سیاسی در ایران امروز،‏ تهران، نقش و نگار، 1378.‏

‏23ـ به عنوان مثال نگاه کنید به شاهد مثال زیر که حکایت از آثار بارز شکاف سیاسی در بعد روابط‏‎ ‎‏داخلی دارد:‏

‏در سه مقاله مجله ‏ایران فردا‏ آمده است:‏

‏«اگر قرار بردمیدن در تنور تندی و چپ روی باشد، جناح اصلی طرف مقابل جبهه دوم خرداد، یعنی‏‎ ‎‏جناح انحصار و سرکوب موسوم به جناح راست در یک سوی و مجموعه افراد و محافل مخالف انقلاب و‏‎ ‎‏اسلام موسوم به ضد انقلاب در سوی دیگر، بسیار متمایل تر و برخوردارتر از حمایتهای داخلی و خارجی‏‎ ‎‏می باشند...» (‏ایران فردا، ‏سال 1378، ش 54)‏

‏همان گونه که ملاحظه می شود، بهره برداری سیاسی از شکاف فوق در پارگراف فوق بسیار روشن است.‏

‏24ـ شرح مفصل این ادعا را در کتاب زیر بخوانید:‏

‏ـ کلیم صدیقی، ‏نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی ایران،‏ سید هادی خسروشاهی، اطلاعات،‏‎ ‎‏1375، فصول 11ـ8. (مؤلف در این اثر به تشخیص انقلاب اسلامی بر اساس شکاف جهانی تازه ایجاد‏‎ ‎‏شده پرداخته است.)‏

‏25ـ از جمله این تجلیات می توان به ممانعتهای به عمل آمده علیه کشورهای در حال توسعه ـ به طور‏‎ ‎‏عام ـ و ایران ـ به طور خاص ـ اشاره داشت که ایران را از نیل به اهداف عالی سیاسی ـ اقتصادی اش با‏‎ ‎‏مشکل مواجه ساخته است:‏

- S. Gee, Technology Transfer, Innovation & International Competitiveness, New York,   John Wiley Sons, 1981.

26- See: John Esposito, The Iranian Revolution: it's Global Impact, U.S.A., Broad of   Regents of then state of Florida, 1990.

‏27ـ رویکرد تازه آقای خاتمی مورد توجه بسیار قرار گرفته است. در این ارتباط نگاه کنید به: مجموعه‏‎ ‎‏مقالات منتشر شده در ‏گفتمان،‏ (نشریه)، زمستان 1377 که ویژه گفتگوی تمدنها می باشد. همچنین به‏‎ ‎‏مجموعه مقالات ارائه شده در همایش بین المللی گفتگوی تمدنها در ایران توسط مرکز اسناد و مدارک‏‎ ‎‏فرهنگی انقلاب اسلامی توجه شود. ضمناً پذیرش پیشنهاد آقای خاتمی برای نامیدن سال 2001 به نام سال‏‎ ‎‏گفتگوی تمدنها، نیز مؤید همین معناست.‏

28- See: Political Protest & Social Change, Op.Cit (note: 19).

‏29ـ جهت اطلاع از آمارهای پاره ای از مفاسد اجتماعی و اعمال منافی عفت، داوود شیخاوندی،‏‎ ‎جامعه شناسی انحرافات،‏ تهران، نشر مرندیز، 1373، ص 247 ـ 248 ـ 263 ـ 368 تا 342 ـ 370.‏

‏30ـ عطاءالله مهاجرانی، ‏استیضاح، ‏اطلاعات، 1378، مشروح استدلالهای موافقان استیضاح.‏

‏31ـ مباحث نظری این بحث به موضوع وجود برداشتهای متفاوتی از اسلام برمی گردد (عبدالکریم‏‎ ‎‏سروش، ‏قیض و بسط تئوریک شریعت، ‏تهران، صراط، 69) و از نظر مصداقی نیز وجود کشورهایی چون‏‎ ‎‏افغانستان، عربستان و... مؤید این مدعاست.‏

32- See: Diana Vrance (Editor), The Sociology of Culture, Blackwell, 1994.

‏33ـ اصغر افتخاری، «مبانی اسلامی حاکمیت سیاسی»، ‏دانشگاه اسلامی، ‏ش 6، س 77.‏

‏34ـ اصغر افتخاری، ‏رویکرد دینی در تهاجم فرهنگی، ‏تهران، وزارت ارشاد، 1377.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 125

‏35ـ «اهداف انقلاب اسلامی»، گفتگو با آیت الله اردبیلی، ‏متین، ‏سال اول، ش 1، 1377.‏

‏36ـ شرح مفصل این ایده ها را در کتب زیر می خوانید:‏

‏ـ محسن کدیور،‏ حکومت ولایی‏، تهران، نی، 1378.‏

‏ـ محسن کدیور، ‏نظریه های دولت در فقه شیعه‏، تهران، نی، 1376.‏

‏37ـ در این ارتباط نگاه کنید به آثار ذیل که در این خصوص توضیحات مبسوطی آورده اند:‏

‏ـ احمد آذری قمی، ‏ولایت فقیه‏، قم، مؤسسه مطبوعاتی دارالعلم، 1371،‏

‏ـ آیت الله منتظری،‏ مبانی فقهی حکومت اسلامی‏، محمود صلواتی، تهران، کیهان (تفکر)، ج 2،‏‎ ‎‏1367.‏

‏38ـ در این ارتباط نگاه کنید به منابع زیر که این دیدگاه را معرفی کرده اند:‏

‏ـ مظفر نامدار، ‏مبانی مکتبها و جنبشهای سیاسی شیعه در صد ساله اخیر‏، تهران، پژوهشگاه علوم‏‎ ‎‏انسانی و مطالعات فرهنگی، 1376.‏

‏ـ کاظم قاضی زاده،‏ اندیشه های فقهی ـ سیاسی امام خمینی‏(س)‏‏، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک‏‎ ‎‏ریاست جمهوری، 1377.‏

‏39ـ در این ارتباط نگاه کنید به آثار ذیل که در این ارتباط تقسیم بندیهای مفیدی را ذکر کرده اند:‏

‏ـ محسن کدیور، ولایت فقیه و آزادی (گفتگو)،‏ قبسات‏، سال 2، ش 4، زمستان 76.‏

‏ـ عبدالکریم سروش، ‏فربه تر از ایدئولوژی‏، تهران، صراط، 1372.‏

‏40ـ ‏جناح بندیهای سیاسی در ایران،‏ پیشین.‏

41- see: John Esposito, op. cit, (note: 26). chap. Asia.

‏42ـ ‏در جستجوی راه از کلام امام،‏ دفتر اول، ص 88 و 89؛ همچنین:‏

‏ـ ‏اندیشه های اقتصادی امام خمینی‏(س)‏

‏43ـ ‏در جستجوی راه از کلام امام، ‏دفتر 13، ص 9 ـ 188.‏

‏44ـ همان، ص 188.‏

‏45ـ همان، دفتر 12، ص 67.‏

‏46ـ اصغر افتخاری، ‏آینده انقلاب اسلامی از دیدگاه امام‏، در: ‏فجر انقلاب‏، تهران، معاونت‏‎ ‎‏پژوهشی سازمان تبلیغات اسلامی، 1374.‏

‏47ـ ‏در جستجوی راه از کلام امام‏، دفتر 18، ص 454.‏

‏48ـ در این ارتباط با جایگاه مردم در تئوری ولایت فقیه امام نک:‏

‏ـ ‏اندیشه های فقهی ـ سیاسی امام خمینی‏(س)‏‏، پیشین، (یادداشت شماره 38).‏

‏ـ ‏جمهوریت و انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات)،‏ سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی،‏‎ ‎‏وزارت ارشاد، 1377، ص 35.‏

‏49ـ محسن آژینی،‏ اندیشه های اقتصادی حضرت امام خمینی‏(س)‏‏، تهران، سازمان مدارک فرهنگی‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی، 1374.‏

‏50ـ سید احمد خمینی(ره)، ‏اتکاء امام به خدا و مردم در سیاست خارجی‏، در: ‏مجموعه مقالات‎ ‎چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی‏(س)‏‏، تهران، جمعیت زنان‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی ایران، 1373، ص 15.‏

‏51ـ ‏صحیفه امام، ‏ج 18، ص 231.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 126

‏52ـ ‏در جستجوی راه از کلام امام‏، دفتر 15، ص 134.‏

‏53ـ همان، ص 146.‏

‏54ـ ‏صحیفه امام‏، ج 8، ص 36.‏

‏55ـ ‏تبیان‏، دفتر پانزدهم (وحدت)، پیشین (بویژه ص 20ـ21) که مجموعه بیانات امام را در باب‏‎ ‎‏وحدت شیعی و سنی آورده است.‏

‏56ـ سخنرانی مورخه 20 / 5 / 59 امام ناظر بر همین معناست.‏

‏57ـ ‏صحیفه امام‏، ج 1، ص 1ـ120.‏

‏58ـ دو فراز از بیانات امام به نقل از: ‏تبیان‏ (دفتر پانزدهم، وحدت)، پیشین، ص 3ـ222.‏

‏59ـ روح الله الموسوی الخمینی، ‏ولایت فقیه و جهاد اکبر‏، تهران، دفتر چاپ الست فقیه، بی تا، ص‏‎ ‎‏6ـ5.‏

‏60ـ ‏در جستجوی راه از کلام امام‏، دفتر 12، ص 60.‏

‏ ‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 127

‎ ‎

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 128

  • )) دانشجوی دکترای علوم سیاسی و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق و سردبیر نشریه مطالعات راهبردی.
  • قرآن کریم، سوره مبارکه عنکبوت، آیات شریفه 2 و 3.
  • *) Social Cleavages.
  • ) قال الله تعالی: «یا ایها الناس! انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیٰکم، ان الله علیم خبیر».
  • *) Non, active Cleavages.
  • ) Active Cleavages.
  • ) Reinforcing Cleavages.
  • ) Cross cutting  Cleavages.
  • ) قال الله تعالی: «محمد رسول الله والذین معه اشّداء علی الکفار رحماء بینهم...» (قرآن کریم، سوره مبارکه الفتح، آیه شریفه 29)