مجله کودک 16 صفحه 23
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 16 صفحه 23

زندگی من بر می­گردد به خیلی پیش از این، آن لحظه­ای که معلم کاخ به من اجازه حضور در کلاسهایش را داد. همین مسأله خیلی در مسیر زندگی به من کمک کرد. شاید درکش برای شما سخت باشد چون برای اکثر شما تحصیل یک اتفاق طبیعی است، درصورتی که زمان ما تحصیل آن هم برای من که پسر آشپزباشی بودم، افتخار بزرگی بود. ˜ آن طور که ما شنیده­ایم مرگ شما به شیوۀ فجیع و دردناکی بوده، همین طور است؟ ببینید، خیلی وقتها در طول تاریخ اگر آدم­ها از کشته شدن می­ترسیدند، خیلی از اتفاقات بزرگ نمی­افتاد. نمی-خواهم از خودم تعریف کنم و بگویم کار بزرگی انجام داده­ام. خیلی­ها بوده­اند که برای این که به هدف خود برسند در طول تاریخ فداکاری­های بزرگی کرده­اند و آدم­ها به آنها مدیون هستند. تمام آرزوی من این بوده و هست که ایران به دست ایرانی ساخته شود و پیشرفت کند که همین مسأله و کارهای من در این زمینه باعث شد که دشمنان ایران مرا خطری برای اهداف شوم خود در ایران بدانند و سرانجام در حمام فین کاشان مأموران به دستور شاه که با حیله­گری نفوذی­های بیگانه فریب خورده بود، رگ مرا بریدند و من در آن حمام ذره ذره جان دادم. شما چه انتظاری از بچه­های این نسل دارید؟ انتظار من از بچه های تمام نسل­ها این است که قدر خود را بدانند و با مطالعه بر دانایی­های خود اضافه کنند. آن قدر بخوانند و بخوانند و بخوانند تا مملکت را با دستان خود بسازند و اجازۀ سوء استفاده از امکاناتشان را به هیچ کس ندهند. باز هم می­گویم این که برای بچه­ها نشریه چاپ می­شود یعنی امیرکبیر زنده است، وقتی بچه­ها برای تحصیل با هم رقابت می­کنند یعنی امیرکبیر زنده است، وقتی بچه­ها قدر کشورشان را می­دانند و آن را دوست دارند یعنی امیرکبیر زنده است. تا وقتی شما بیدار باشید امیرکبیر زنده خواهد بود.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 16صفحه 23