مجله نوجوان 06 صفحه 14
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 06 صفحه 14

می­توانستیم ادعا کنیم که در این ایام جشن می­گیریم؟ سخن در اینجا اصلاًًًًً بر سر برگزاریی جشنهای پر هزینه نیست که به هیچ وجه فکر نمی­کنم جشنهایمان به خاطر کم هزینه بودن، این گونه تکراری و بی رمق است چرا که اکثراً مبالغی برای این جشنها دریافت می­شود که بسیار قابل توجه است. در دل ویژگیهای اجتماعی مان هم نمی­شود. به دنبال چیزی گشت که مانع از برگزاری ده روز جشن کامل، فرح بخش و آموزشی برای نسلهای بعد از انقلاب شود. سخن تنها بر سر کیفیت برگزاری یک جشن است. اصولاً چه روشهایی و انجام چه کارهایی را برای جشنهایمان تعریف کرده­ایم. آیا کارشناسان آموزش و پرورش به این فکر افتادهاند که این نوجوان غریبه با همه این سخنان آقای مدیر گوش می­دهد، نیاز به روشهای جدیدتری برای باور کسانی که به خاطر آزادی او جان دادهاند، دارد و یا آن کارمند و کارگر که خودش در بطن انقلاب بوده ، الان نیاز به لذت بردن از شادی و پاداشش دارد، به زمان کوتاهی که با تجدید خاطرات، احساس غرور کند و به یاد دوستان از دست رفته­اش برای آزادی وطن اشک شوق بریزد. سخن بر سر کیفیت برگزاری یک مراسم ملی است. یک جشن ملی که می­شود درخلال آن حتی بسیاری از دردهای اجتماعی را مرهم نهاد. کافی است که از انجام آنچه به انجامش عادت کرده­ایم پرهیز کنیم و به چیزهای تازه­ای فکر کنیم. جناب معاون از هم اکنون از کارمندان و کارگرانش برای جشنها همکاری بخواهد و نظر واقعی شان را درباره برنامه این روزها بپرسد و آقای پرورشی با بچهها برای این ایام برنامه ریزی کند. کافی است همه مان نیت کنیم تا امسال شاد باشیم و همگی برای برگزاری جشنی ملی و باشکوه، خودمان را آماده کنیم. حرفهای اطرافیان و یا مطالعاتش برمی­گردد، باید چه تصوری از انقلاب داشته باشد؟ این معضل تا مدارس، ادارات و مراکز مختلف نیز پیش می­رود تا جایی که در این ایام به نصب لامپ و ریسه و یکی دو پلاکارد بسنده کنند و با برگزاری یک جشن خودمانی - که با سخنرانی جناب رئیس شروع شده و بعد از شیرین کاری و تقلید صدای یک کارمند با سخنرانی جناب معاون به پایان می­رسد- سرو ته ماجرا را هم بیاورند. در مدارس هم که موضوع کاملاً روشن است. سر صبحگاه در آن سرمای سوزان بچههای بیچاره به صف می­شوند تا آقای مدیر ساعتها درباره آن روزها سخنان کلیشه­ای و تکراری و بی جاذبه­ای برای نوجوانان ایراد بفرمایند و بعد از آن هم جناب معاون پرورشی فراخوان یک مسابقه تأثیرگذار فرهنگی با عنوان «ده جمله با دهه فجر» را اعلام می­نماید و مراسم به پایان می­رسد. و واقعاً نمی­دانم اگرجشنواره فیلم و تئاتر و مسابقات ورزشی دهه فجر برگزار نمی­شد چگونه این جشن­های به یاد ماندنی... بامداد پناهی انقلاب تجربه مشترک همه جوامع است. هرملتی بنا به تاریخ و آگاهی مردمش روزی را در تاریخ کشورش برای استقلال جشن می­گیرد و به یاد روزهای مبارزه با ظلم، پایکوبی می­کند و کارناوالهای شادی راه می­اندازد. مردم در آن روز جشنهای همگانی می­گیرند و خلاصه آنکه چند روزی را به خاطر سالروز آزادیشان به خوشی می­گذارنند. در کشور عزیز ما ایران هم این روزها وجود دارد؛ ایام دهه فجر که یادآور سالهای مبارزه با ظلم و ستم و رسیدن به رهایی است. اما آیا واقعاً آنچنان که در شأن این روزهاست عمل می­کنیم و مراسمهای متعدد و اغلب پرهزینه مان در نهایت، از لحاظ کیفیت به گونه­ای هست که همگان را راضی کند یا آنکه این مسئله چند سالی است به سمت و سوی دیگری رفته و تنها به یک رفع تکلیف بدل شده است؟ بگذارید نگاهی به کارنامه برخی برنامههای شاخص بیاندازیم. صدا و سیما به عنوان یک رسانه ملی مهمترین نقش را در هدایت و تقویت یک جشن ملی دارد و می­تواند با طراحی و پخش برنامههای متفاوت الگوی مناسبی برای دیگر برنامهها باشد به خصوص در جامعه ما که تلویزیون نقش مهمی­در فرهنگ عمومی ­دارد. اما خوب افسوس که اغلب برنامههای صدا و سیما در این ایام منحصر است به جشنهای شبیه به هم در یک منطقه که تازه محتوایی جز خواندن چند خواننده آشنا و چندین خواننده نوظهور و بدصدا ندارد.تفاوت شبکههای مختلف در اجرای این جنگهای شادی که آدم را یاد گروههای ژانگولر داخل عروسی­ها میاندازد، تنها در نوع و تعداد مجری آنهاست. فیلمها و سریالها هم که اگر تولید داخل باشد، همگی ماجرای یک ساواکی است و شکنجه­های یک انقلابی و انگار تمام ابعاد این انقلاب به همین اتفاقات ختم شده است. حال فکر کنید نسل نوجوان ما که شاید به طور مستقیم ارتباطی با آن زمان نداشته و تمام دانستههایش به

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 06صفحه 14