مجله نوجوان 16 صفحه 34
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 16 صفحه 34

آسمانی ها انگشتری هیچ وقت انگشتر نداشم، اما حالا دوستش دارم، شاید به خاطر آن روزی که رفته بودم زیارت. به قول بزرگ ترها باید هر چیزی به آدم بیاید مثل همین حلقه نقش دار فلزی که گاهی با سنگ های پررمز و راز بیرون آمده از دل سالیان، آذین انگشتان می شود. آن حکایت را از امام خوبان، علی (علیه السلام)به یاد دارید که انگشتری اش را وقت نماز به مرد فقیر بخشید؛ شاید از همان زمان بود که برای ما انگشتر تنها یک وسیله تزیینی نبود. مهر بزرگان شد و نشانه ارادت و خلوص و ... آن روز پشت ضریح، پیرمردی که دست هایش را به شبکه های طلایی گره زده بود هم یک انگشتر عقیقه داشت که وقتی بین دو نمازش آن را کنار مهرش جا گذاشت، فرصتی بود تا آن را از نزدیک ببینم. رویش حک شده بود:«کربلا» میان حیاط دور از نورهای رقصان داخل صحن پیدایش کردم:«حاجی - این را جا گذاشته اید» لبخند زد و گفت مال تو باشد. نگاهش می کردی، دیدم به دست تو می آید. حالا یک انگشتر دارم که هدیه خاک خوب خداست و فکر میکنم هنوز برای انگشتانم بزرگ است هدیه ای برای یاد آوردن، برای...

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 16صفحه 34