مجله نوجوان 54 صفحه 27

پاسخنامه ام صدمه زدم .)) معلم ریاضی با سرعت نزدیک شد و گفت :((معلم ریاضی با سرعت نزدیک شد و گفت : ((تو نمی توانی این کار را بکنی !))دیوید پاسخ نامه مچاله شده را در مقابل صورت او گرفت و گفت :((عجب !یک نگاهی به این بیانداز و بعد بگو که نمی توانم این کا ررا بکنم .)) مراقبین جلسه ، گرد او حلقه زدند.آنها به او و بعد به عمدیگر نگاه می کردندو هیچ حرفی برای گفتن نداشتند.دیوید گفت ((کارهای دیگری هم هست که می توانم انجام دهم .)) مدادش را به میز کوبید و آن را به دو نیم کرد و به روی زمین انداخت .مدیر از پشت بلندگو فریاد زد ((شما هم باید دست از این کارهایتان بکشید .از دست شما و این سالن و این امتحانات مسخره کم مانده دیوانه شوم .همه چیز تکراری و مثل همیشه است؛ مراقب پاسخنامه باشید، کثیف و تا نشود ، مداد مشکی نرم ، صحبت ممنوع ، تکراری و نفرت انگیز .)) ((برو به دفتر من .همین حالا))((شما می خواهیت ما را آدم کنید.هیچکس فکر نمی کندکه ما خودمان چه هستیم و چه می خواهیم .گفتم برو دفتر نشنیدی؟))((از این آزمونها و در صد گیریها و رتبه بندیها نفرت دارم .)) مدیر فریاد زد :(( بس کن و برو به دفتر.)) دیوید هم بلافاصله بر سر او فریاد کشید ((هرگز )) او کبریتی از جیبش بیرون آورد و برگۀ پاسخنامه را آتش زد .شعلۀ نارنجی رنگ به آرامی بالا گرفت و برگه را در خود سوزاند.مدیر در حالیکه به شدت از نفس افتاده بود گفت :((بس کن ، بس کن.)) معلم ریاشی اولین کسی بود که نزدیک شد و با یک ضربه، پاسخنامۀ شعله ور را به زمین انداخت .بلافاصله چندین پا بر روی آن کوبید ه شد .دیوید را ممحاصره کرد ند.بازوهایش را گرفتند، بازویی دور گردنش حلقه شد، او را کشان کشان به سوی در بردند .ناگهان یکی از بچه ها فریاد زد : (( راحتش بگذارید! ))معلمها باز هم او را هل دادند.چندین صدا به طور همزمان فریاد زدند:((ولش کنید!راحتش بگذارید!))یکی از معلمها بازویش را رها کرد.بقیه هم از او پیروی کردند.همۀ بچه ها هم صدا شده بودند.معلمها با سرعت پا به فرار گذاشتند .بچه ها هورا کشیدند.دیوید به مدیر که در وسط سالن ایستاده بود اشاره کرد و گفت :((نوبت اونه .))بچه ها به سوی مدیر هجوم بردند و او یکباره زیر دست و پای آنها نا پدید شد.دیوید میکروفن را به دست گرفت و گفت : ما آزادیم )) تما م پاسخنامه ها و دفتر چه های سؤالها و مدادهای مشکی نرم را روی میزی جمع کردند .دیوید کبریتی روشن کرد و آنها را به آتش کشید .بچه ها با شادمانی فریاد می زدند و می خندیدند و گرد آتش پایکوبی می کردندو یکصدا می خواندند: (( آزادی ، آزادی ،آزادی )) دیوید لبخندی زد و به آنها پیوست .((برای پاسخ دادن به سئوالهای دفترچۀ اول ، نیم ساعت وقت دارید.دیوید آهی کشید، مدادش را برداشت و دفتر چه سئوالها را باز کرد. فرم اشتراک مجله دوست نوجوانان برای جهان و حومه ! بهای اشتراک تا پایان سال 1384-هر ماه 4 شماره -هر شماره 27500ریال مبلغ اشتراک را به حساب شماره 5252بانک صادرات میدان انقلاب کد 76 به نام موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره )واریز کنید (قابل پرداخت در کلیه شعب بانک صادرات در سراسر کشور) فرم اشتراک را همراه با رسید بانکی به نشانی تهران ، خیابان انقلاب ،چهارراه حافظ ،پلاک 962 امور مشترکان مجله دوست ارسال فرمایید.قابل توجه متقاضیان خارج از کشور بهای یک شماره هفتگی دوست خاورمیانه (کشورهای همجوار ) 10000 ریال اروپا ، افریقا،ژاپن 11000 ریال امریکا ، کانادا ، استرالیا 12500 ریال بستگان هر یک از افراد ساکن در خارج از کشور که در ایران سکونت دارند،می توانند مبلغ فوق را به حصاب اعلام شده واریز و سپس نشانی فرد خارج از کشور را به امور مشترکان مجله دوست ارسال کنند.مشترکین محترم استان اصفهان می توانند مبلغ اشتراک خود را به شماره حساب 01011875011004 قابل پرداخت در کلیه شعب بانک ملی در ایران واریز کنند.آدرس: اصفهان -خیابان شیخ بهایی -مقابل بیمارستان مهرگان -نمایندگی چاپ و نشر عروج-تلفن : 03112364577 واحد اشتراک مجله دوست نوجوانان .نام نام خانوادگی تاریخ تولد تحصیلات نشانی کد پستی تلفن شروع اشتراک ازشماره تا شماره امضاء هر ماه به قید قرعه به یکی از مشترکین نیم سکه بهار آزادی اهدا می شود.