مجله نوجوان 98 صفحه 10
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 98 صفحه 10

داستان پلیسی نویسنده : آفرد هیچکاک مترجم : مهرک بهرامی جسدی در خیابان قسمت پایانی ادگارترنت به خوبی می دانست که این ازدواج از نظر بریتا کاملاً مصلحتی بوده و به خاطر پول و ثروت فوق العاده آن مرد ایتالیایی بوده که بریتا تن به این ازدواج داده و بریتا به ادگار گفته بود که این ایتالیاییها به سر حد جنون نسبت به زنان خود حسود هستند و اگر شوهر سابقش کوچکترین حدسی دربارۀ ازدواج مجدد او بزند ، بدون شک بریتا را خواهد گشت . ولی ادگار ترنت به هشدار بریتا بی اعتنا بود و در مقابل آن خنده ای می کرد و جواب می داد نه تو اشتباه می کنی عزیزم . او آن طور که تو فکر می کنی نیست . او دیوانۀ کار و معاملات خودش است و اگر در حقیقت خوب فکر کنی می بینی که او زندگی اش در این کارخانجات خلاصه شده و اصلا توجه و اعتنایی به همسر سابقش ندارد و تو نیز برای او حکم یکی از اشیای لوکس و تجملی مانند سایر اشیای منزلش را داشتی و خاطرات جمع باشد که او اصلاً در این فکرها نیست و از جانب وی لطمه ای به ما نخواهد رسید . ترنت در این فکرها بود و گفته های بریتا را به یاد آورد که بار دیگر روسلی سکوت کوتاهی را که میان آنها برقرار شده بود شکست و شروع به حرف زدن کرد و ترنت را از افکار خود بیرون آورد . روسلی با لهجه ایتالیایی غلیظ خود گفت : خوب بازگردیم به دنبالۀ مذاکراتمان دربارۀ یک داستان مهیج جنایی برای فیلم ، پیشنهاد شما دراین مورد چیست آقای ترنت ؟ سه نفر نویسنده ای که با من همکاری دارند راجتع به نوشتن این گونه داستانها ایده های جالبی ندارند و فکر آنها مطابق میل و سلیقه من است . به عقیده من داستان جنایی جذاب برای فیلم باید یک داستان کاملاً معمولی باشد و در عین حال در طی آن ، جنایت طوری انجام شود که مأموران از کشف آن عاجز شوند و بیننده کنجکاوی اش به شدت تحریک شده و مسئله برایش غیرقابل حل شود و به هیجان بیاید و در این مورد عقیده شما چیست آقای ترنت ؟ ترنت که از پر حرفیهای این تهیه کننده حوصله اش سر رفته بود حرفهای او را تصدیق کرد و اظهار داشت این در حقیقت اشتباه بزرگ نویسندگان داستانهای جنایی است که به خاطر آن که داستان را جالبتر کنند ، حوادث مختلف و گوناگونی را وارد آن کرده و قصه را در هم پیچیده می کنند به طوری که مخاطب گیج می شود و حادثه از حقیقت دور می شود و داستان اهمیت خود را از دست می دهد . در حالی که قصه هر قدر عادی تر باشد به همان اندازه واقعی تر به نظر می رسد در این مورد هم برای فیلم جدید شما باید از چنین حادثه ای استفاده کرد . مثلاً به نظر شما یک حادثه رانندگی که نظیر آن صد بار رخ می دهد چطور است ؟ این حوادث رانندگی برای مأموران پلیس یک چیزی عادی و پیش پا افتاده به شمار می رود و اگر بتوان آن را به صورتی غیرقابل پیش بینی در آورد ، جالب خواهد بود . روسلی گوشهایش به حرفهای ترنت تیز شده و گفت : بله . . . بد هم نیست . آیا داستان خاصی از یک حادثه رانندگی در نظر دارید ؟ ترنت در حالی که به فکر فرو رفته بود سر خود را به علامت مثبت تکان داده و گفت : بله ، فکرش همین حالا به ذهنم خطور کرد و آن واقعه ای را که می خواهیم بنویسیم کاملاً جلوی نظرم مجسم شده است و تمام قسمتهای آن را دارم به وضوح می بینم . ترنت که نویسنده ماهری بود ، قبل از نوشتن داستان اساس و قالب آن را در نظر خود مجسم می کرد و بعد به آن شاخ و برگ می داد و به صورت یک قصه وکتاب خواندنی در می آورد . روسلی که تشنه شنیدن این داستان بود با عجله گفت : خوب به طور مختصر بگویید که قصه برچه اساس استوار است ؟ ترنت نوشابه اش را نوشید و گفت : قربانی حادثه می بایستی قبل از آن که به قتل برسد از حال عادی خارج شده باشد . یعنی مثلاً داروهای خواب آور او را از حالت عادی اش خارج کرده باشد به این ترتیب پس از قتل ، خودش مقصر شناخته می شود و تصور می شود چون حالت عادی نداشته خود را جلوی اتومبیل انداخته ولی در واقع وقتی قربانی در آن حال قدم به خیابان می گذارد ، قاتل با اتومبیل خود با سرعت سر سام آوری به طرف او حرکت می کند و او را زیر می گیرد و به قتل می رساند و از آن جا دور می شود و سپس باز می گردد و دوباره به طرف او حرکت می کند و این بار وقتی به او نزدیک شد ، پای خود را محکم روی ترمز فشار می دهد به طوری که چرخها روی زمین کشیده شود و جای ترمز چرخها روی آسفالت خیابان باقی بماند و بعد قاتل طوری رفتار می کند درست مثل آن

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 98صفحه 10