مجله نوجوان 178 صفحه 13
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 178 صفحه 13

عکس و مطلب بذارید، مثل هری پاتر. امیدوارم همیشه موفق و مؤید باشید و به امید روزی که مجلّۀ دوست به عنوان برترین هفته­نامه نوجوانان معرفی بشه. هر چندکه الان هم هست! و باز هم بخاطر همۀ زحماتتون در مجله متشکر و سپاسگزارم. از نامه­ات بسیار خوشحال شدیم. داستانت را هم دادم سردبیر عزیز بخوانند و اگر خوب بود در صفحۀ نوشته­های شما چاپ شود. چون داستانت طولانی بود نتوانستم آن را در همین صفحه چاپ کنم. چرا دوست سایت یا وبلاگ اینترنتی ندارد؟ به نظر من ایجاد یه سایت اینترنتی و کسانی که بتونن توش فعالیت کنن خیلی خوب و جالبه ­ها...! (حالا خواستم یه نظری داده باشم!) 2-خوب من داستان و شعرم می­گم ... یعنی داستانایی در حد انشای کلاسی دیگه ... خوب، من فکر کردم که یکی از داستان­ها رو برای شما بفرستم، به امید اینکه شاید اونو تو مجلّۀ قشنگتون چاپ کنید...و منم کمی امیدوار بشم... البته می­دونم که فضای داستانم کمی غمگینه ولی این فقط به خاطر اینه که داستان، تأثیرگذارتر باشه و گرنه امیدوارم هیچ کس یه همچنین جوّی ­رو تو زندگیش تجربه نکته و لبای همه، همیشه متبسّم باشد. من داستان را ضمینه می­کنم تا خودتون یا آقای علاء یا آقای وطنی در موردش نظر بدهید. در ضمن حالا که یادم نرفته بگم که در مورد مسائل جالب­تر و کتابهای روز دنیا هم یه سری زهرا قمی از تهران سلام این سلام به همۀ کسایی بود که تو این مجلّه زحمت می­کشند و تک تک نامه­های خواننده­ها رو می­خونند.... خسته نباشید.... خسته نباشید برای اینکه از صبح تا شب کار می­کنید تا ما نوجوونا مجّلۀ خوبی داشته باشیم و لذت ببریم... بله، درست حدس زدید... من یکی از اون خواننده­های تقریباً پرطرفدار شما هستم.... اِ ... نه ببخشید....! پُرطرفدار... یعنی هوادار... اشتباه کردم ...! I m sorry خوب یعنی منظورم اینه که من تقریباً بیشترمجله­­های شما رو خوندم ... خوب، هرهفته که نه... ولی هر دو سه هفته که به دکّۀ روزنامه­فروشی می­رم هر مجله­ای رو که روش نوشته شده باشد دوست نوجوان و 3-4 سالش باشد، مدیرمسئولشم مهدی ارگانی باشه رو می­خرم...! البته منظورم ازگفتن همۀ این حرفها علاوه بر اینکه منظورم خوش سلیقگی خودم و خوب بودن مجلّۀ شما بوده، یه چیزی هم هست: راستی تو این فکر بودم که آناهیتا طوقی 5/11ساله با سلام خدمت مدیر مسئول و سردبیرخوب مجلّه. خیلی مایل هستم که در قسمتی ازمجلّه­تان با شما همکاری کنم. در صورت قبول کردن خواسته من با نامه جواب مرا بدهید و جواب در مجلّه چاپ نشود. آخردوست خوب من! چرا چاپ نشود. مگر ما اعصاب نورد هستیم که حرفهای پنهانی با دیگران داشته باشیم. شما مطلب بفرستید ما هم به روی چشم چاپ می­کنیم. ببخشید که نامۀ­تان در مجلّه چاپ شد چون من پیرمرد هستم و نمی­توانم برای ارسال نامه تا پستخانه بروم.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 178صفحه 13