مجله نوجوان 192 صفحه 8

حیم اعصاب نورد بچه­های مدرسۀ ایم اعضای جدید کلوپ اعصاب نوردی از وقتی پای بابا پانادون مرحوم از مجلّه بریده شده است و دستش از این دنیای فانی کوتاه شده است، سردبیر محترم روابط حسنه­تری با بندۀ حقیر برقرار کرده است. او لطف کرده است و یکی از افاضات مرا در مدرسۀ ایم خوانده است و بچّه­های کلاس دیمِ بیم نظرات اعصاب­نوردانۀ خود را به واسطۀ ایشان برای بنده ارسال کرده­اند. عیم - اعصاب نورد که در یک مجتمع مسکونی زندگی می­کند که درهای ورودی­اش برقی است و چشم الکترونیک دارد، پیشنهاد داده­اند که روی چشمی درها یک تکه کاغذ یا مقوا بچسبانیم تا در باز بماند. این ایده برای آسانسورها هم کاربرد دارد یعنی شما می­توانید در یکی از طبقات که یکی از همسایه ها همیشه به استفادۀ نادرست از آسانسور معترض است، جلوی چشمی درِ آسانسور را با ماژیک مشکی، مشکی کنید تا آسانسور در همان طبقه متوقف شود و صدای همسایه­ها به فریاد و نعره مبدل شود! میم- اعصاب نورد پیشنهاد داده­اند که آب لیوان دندان مصنوعی کهنسالان را برای تشنگان ببریم. این کار خیانت است و اعصاب نوردی نیست چون وقتی کهنسالان محترم سراغ دندانشان بروند می­بینند که دندانشان مانند چوب خشک شده است و این مسئله باعث زخم شدن لثه­هایشان می­شود. این کار با منشور اعصاب نوردی کلوپ ما متناقض است زیرا یکی از ارکان این منشور احترام به کهنسالان و دستگیری از آنهاست. از طرف دیگر این کار اعصاب نوردی محسوب نمی­شود چون کسی که آب را می­نوشد نمی­داند از چه منبعی تهیه شده است! شما برای اجرای نقشۀ­تان بهتر است یک لیوان آب از یخچال ببرید و بعد از اینکه شخص تشنه از منبع آب سؤال کرد شما بگویید که چون آب قطع بوده لیوان آب دندان مصنوعی را آورده­اید! یک میم - اعصاب نورد دیگر پیشنهاد