مجله نوجوان 215 صفحه 25

مطمئن هستم که این سریال را ندیده اید، به همین خاطر اگر کسی در مورد داستان آن سوال کرد بگویید: آدم باید خیلی بی شخصیت باشد تا داستان چنین سریالی را لو بده! در هنگام شام جایی را برای نشستن انتخاب کنید که به همه چیز مسلط باشید. این مسئله ربطی به شخصیت ندارد بلکه فقط برای سیر شدنتان مفید است. به هرحال برای اینکه باشخصیت باشید، باید جان داشته باشید و قوه و بنیه تان خوب باشد! در هنگام صرف غذا که به احتمال قریب به یقین مرغ و پلو سرو می کنند، حتماً سعی کنید که یک لنگ مرغ (رون) گوشة بشقابتان باشد. حتی اگر هم ران مرغ دوست ندارید و به سینة مرغ عشق می ورزید، باز هم ران مرغ بردارید، یادتان باشد که ران مرغ نشانة شخصیت شماست! حتی المقدور سعی کنید که بیش از نصف غذایتان را نخورید و اگر کسی پرسید که رژیم غذایی دارید یا خیر، مبهم جواب بدهید در عوض در مورد روش سرو غذا و تنوع غذایی در رستوران های سنتی و لوکس سراسر کشور صحبت کنید. مطمئن باشید که هیچکدام از جمع حاضر نیز به اینجور جاها نرفته اند چون اگر رفته بودند، حالا مهمان بی شخصیتی مثل شما نداشتند که! بگذریم ؛ تا می توانید از تخیلتان برای تعریف و تمجید از آن رستورانها استفاده کنید و در نهایت نیز در مورد قیمت غذاها تا می توانید غلو کنید. البته یادتان باشد که حتماً گوشزد کنید که میهمان یکی از دوستانتان بوده اید تا کسی از شما توقع نداشته باشد که به چنین جایی دعوتش کنید. بعد از غذا سفارش یک فنجان قهوة اسپرسو بدهید و روی تلخ بودن آن تأکید کنید. همة نویسندگان و روشنفکران باشخصیت چنین چیزی می نوشند. هر جور قهوه ای که برایتان آوردند فرقی نمی کند چون هدف از این کار ، نوشیدن قهوه نیست، شما ابتدا فنجان را زیر بینی تان می برید و با چشمان بسته بو می کشید، سپس رو به یکی از میهمانان می کنید و در حالی که انگار می خواهید فقط خود او صدایتان را بشنود ، می گویید: « اسپرسو فقط اسپرسوی کافه نادری روی اون صندلی لهستانی های چوبی! تلخیش تا آخر عمر توی جون آدم می مونه. » میوه هایتان را مدل دار پوست بکنید و پس از قطعه قطعه کردن ، آنها را با بغل دستی تان شِیر کنید (یعنی به اشتراک بگذارید) . این کار از شما یک چهرة محبوب و مردمی می سازد که خیلی هم برای شخصیتان مفید است. البته در این کار زیاده روی نکنید. قرار نیست که ککتل میوه درست کنید که همة میوه ها را دارید قطعه قطعه می کنید! در حدّ همان نارنگی و خیار کافی است. اگر در موردی خاص بحثی پیش آمد، وارد بحث نشوید و با پوزخند های متعدد هم اعتماد به نفس جمع را جریحه دار کنید و هم طوری نشان بدهید که انگار از همة اسرار باخبرید و در شأنتان نیست که وارد این قضایا بشوید! اگر با ماشین شخصی به میهمانی رفته اید، حتماً پانل ضبط و سوییچ ماشینتان را روی میز پذیرایی بگذارید. اگر لپ تاپ هم به همراه داشته باشید، برای شخصیتتان مفیدتر است. ضمناً چند بار با دزدگیر، ماشینتان را چک کنید. با هیچکس روبوسی نکنید، حتی اگر کسی اصرار داشت اول بگویید که سرماخورده اید و این کار بهداشتی نیست ولی اگر کسی برای این کار به زور متوسل شد فقط صورتتان را جلو ببرید تا طرف مقابل با شما روبوسی کند؛ شما هرگز این کار را نکنید. تا آنجایی که می توانید خودتان را نگهدارید و به دستشویی نروید ولی اگر لحظة انفجار فرار رسید و شما حس کردید که بنفش شده اید و هر لحظه امکان به دیوار پاشیدنتان قوت می گیرد ، محترمانه برخیزید و به دستشویی بروید. اگر در دستشویی حوله آویخته بودند تقاضای دستمال حوله ای کنید و اگر دستمال حوله ای در دستشویی گذاشته بودند، حوله ای بخواهید. اگر هر دوی آنها یعنی هم حوله و هم دستمال حوله ای وجود داشت ، بهانة توالت فرنگی را بگیرید. اگر این مورد هم مهیا بود ، چاره ای ندارید جز اینکه به عطر صابونشان گیر بدهید و بگویید که این بو حساسیت دارید و سردرد می گیرید! وسط میهمانی به طور مداوم با موبایلتان حرف بزنی. اگر حرفتان تمام شد هی پیامک رد و بدل کنید. اگر به حرف مفت بدخواهان و یاوه گویان توجهی نداشته باشید به شما قول می دهم که یکی از باشخصیت ترین شب های عمرتان را گذرانده اید. دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 3 پیاپی 215 / 12 اردیبهشت 1388