مجله نوجوان 215 صفحه 21
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 215 صفحه 21

می نشیند و کارگردان که خود وظیفة نویسندگی اثر را نیز به عهده دارد، از دغدعة نگاش گفتگوها آسوده باشد و بتواند باقی کارها را به نحو احسن انجام دهد. معمولاً در ایران رسم بر این است که آثار هنری از صفر تا صد توسط یک نفر اجرا شود. البته این مسئله دلایل متعددی دارد که مهمترین آن این است که کار گروهی در ایران جایگاهی ندارد. مسائل مالی نیز از دلایل بعدی این مسئله به شمار می رود. به همین دلیل است که در تیتراژ کار های ایرانی نام یک نفر را در هزار جا می بینیم. با وجود همة این مسائل و رسم و رسوم سینمای ایران، فتحی ریسک اجرای کار به وسیلة گروه را پذیرفته است و در دو اثر یاد شده یعنی « میوة ممنوعه » و « اشکها و لبخندها » پاسخ خوبی گرفته است و کار از این جهت دارای موفقیت چشمگیری است. طنز سریال، زبانی فاخر دارد و در پشت کمدی بزن و بکوبش انتقادی تلخ و گیرنده خوابیده است. سینمایی که روزها درآمد ندارد ولی شبها به جای مسافرخانه عمل می کند و درآمد خوبی هم دارد، ازجملة این مضامین تلخ است. شاید فیلمساز می خواسته به افرادی که داعیة سینمای ملی را دارند بگوید که مردمی که دنبال سر پناه می گردند، نیاز به فیلم ندارند و ترجیح می دهند که در سینما بخوابند تا پیام فرهنگی دریافت کنند یا برزو ارجمند که نقش بهروز را بازی می کند، جوانی سرشار از انرژی و استعداد است که هرکدام از هنر های او به تنهایی می توانست او را در هر گوشة دیگری از جهان به قله های شهرت و شکوفایی برساند ولی در سینمای ایران جایگاهی برای این همه استعداد بدون پشتوانه و حمایت یک فرد با نفوذ وجود ندارد و حتی او نمی تواند کرایة خانه اش را پرداخت کند. شغل به ظاهر بی ربط شمسی خانم نیز که نقشش را گوهر خیراندیش بازی می کند، نشان از زنی دارد که با کمی اغراق مجبور است مردانه زندگی کند و هدایت ماشین زندگی را خودش پس از شوهرش به عهده بگیرد. عاقبت کلاه مخلمی ها هم در این سریال ، عاقبتی اسف بار است. نسل این قشر از جامعه به شکلی نگران کننده منقرض شده است و بازماندگانی که خود را در آن هیأت جا زده اند، دستشان کج است. البته پیام های دیگری نیز در سریال وجود دارد که مهمترین آنها این است که دروغ کار بدی است. اگر بخواهیم واقع بینانه به آخرین اثر فتحی نگاه کنیم ، باید بگوییم که بیشتر « اشکها » است تا « لبخندها » و حکایت شعر معروفی که می گوید: « کارم از گریه گذشته است بدان می خندم »! دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 3 پیاپی 215 / 12 اردیبهشت 1388

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 215صفحه 21