تک بیت ها
از زمین کربلا ! این میهمان خوانی نبود
آب بر مهمان ندادن شرط مهمانی نبود
صغیر اصفهانی
سرش برنی ، تنش در قعر گودال
ادب را گه الف گردید ، گه دال
قیصر امین پور
من زین عزا چگونه نگریم که در غمت
برخاست ناله از جگر سنگ ها ، حسین !
حسین منزوی
هرگه که یاد واقعه ی کربلا کنم
خود را اسیر محنت و درد و بلا کنم
عندلیب کاشانی
دیده بودم تشنگی از دل ، قرارت برده بود
از برایت دامنی اشک روان آورده ام
محمد علی مجاهدی
باز آی و حال یوسف گل پیراهن نگر
پیراهنش به جسم شریفش کفن نگر
نیاز جوشقانی
شمر گوید : گوش دادم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
شهریار
بر نوک سنان بود سرشاه ، شب تار
شمعی که بُدی روشن از او محفل زینب
طرب اصفهانی
از پا حسین افتاد وما بر پای بودیم
زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم
علی معلم
سیرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
محتشم کاشانی
ای وارث سریر امامت ز جای خیز
بر کشتگان بی کفن خود نماز کن
نیّر تبریزی
شب است و بادیه تاریک و در به در اطفال
حدیث درد که داند به جز خدای حسین
مشفق کاشانی
دی ماه 1388 شماره پیاپی 236
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 236صفحه 29