مجله کودک 441 صفحه 36
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 441 صفحه 36

تصمیم هستی امیرمحمد لاجورد مامان: «هستی، بدو بیا ببینم.» -: «بگو مامان، دارم بازی می­کنم.» -: «بدو آشپزخانه کارت دارم... این پول رو بگیر برو یه قوطی رب بخر. یادم نبود رب­مان تمام شده. غذای­مان تقریبا حاضره. فقط رب می­خواد. من باید بالای سرش باشم. بدو که سر ظهره، الان حسین آقا می­بنده.» هستی: «داشتم تندتند کفش­هامو می-پوشیدم برم خرید و برگردم تا به بقیه بازی­ام برسم که از تو راهرو صدای پایی شنیدم.» درست حدس زده بودم. شمسی خانم همسایه بود که طبق معمول رفته بود خرید و با یک سبد بزرگ پر از خرت و پرت برگشته بود و حتما اگه منو می­دید... بازم انتظار کمک داشت. فکر می­کنه من نمی­فهمم. این­قدر با مهربانی حرف می­زنه تا به خیال خودش سر آدم رو شیره بماله و توی رودروایسی بذارتم و مجبور بشم بهش کمک کنم. یکی نیست بهش بگه مگه مجبورین این­قدر چیز بخرین که نتونین از پله­ها بالا ببرین. مگه من چه گناهی کردم که باید هی بهش کمک کنم. تا حالا دو بار کمکش کردم. بسه دیگه. بازی­ام رو نصفه کاره گذاشتم، فقط بتونم به مامان خودم کمک کنم.» شمسی خانم همسایه: «ناهید خانم شمایید؟ هستی، هستی جان، عزیزم تویی؟» طولانیترین مسیر مترو در نیویورک و لندن قرار دارد. متروی پاریس هم یکی از قدیمیترین خطوط حمل ونقل زیرزمینی است.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 441صفحه 36