مجله خردسال 11 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 11 صفحه 5

خنده­داری!» و بعد از آن­جا رفت. جوجو میان ساقه­های بلند گندم راه را گم کرده بود. تصمیم گرفت با صدای بلند حواسش را صدا بزند. فریاد زد :«حواس من! تو کجایی؟ زود بیا پیش من! » اما هیچ جوابی نشنید. همین­طور که راه می­رفت زیر پایش را نگاه می­کرد تا مورچه­ای را له نکند .کرم باریک و بلندی را دید که آرام روی خاک می­خزید، جوجو گفت:«تو حواس من هستی؟»کرم خندید و گفت:«من یک کرم هستم.یک کرم خاکی. هیچ وقت هم حواس یک جوجه­ی زرد کپل نبودم !»جوجو دوباره به راه افتاد. آن طرف گندم­زار گاو بزرگی را دید که مشغول خوردن علف بود. جلو رفت و گفت:«فکر نمی­کنم حواس من به این بزرگی باشد. شما کی هستید؟» گاو جواب داد: «من گاو هستم.» جوجو گفت :«شما حواس مرا ندیدید؟»گاو با تعجب پرسید :« حواست را؟نه .حواس هرکس باید پیش خودش باشد.»جوجو گفت:

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 11صفحه 5