خرچنگ
ستاره دریایی هشت پا
.
یک شب زیر دریا
ماهی دلفین
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود.
یک شب زیردریا، خانم برای بچهها قصه میگفت، قصهی ماه و ستارههای آسمان. وقتی
قصهی خانم تمام شد، رفت که بخوابد، رفت که بخوابد. هم
رفت که بخوابد، اما اصلا خوابش نبرد. از آنجا میگذشت. را دید که چشمهایش باز
است و هنوز نخوابیده.با تعجب پرسید:« تو چرا نخوابیدی؟» گفت:«من باید به خانهی
اصلی خودم برگردم.بهآسمان زیبا ! با تعجب گفت: «خانهی تو؟خانهی تو دریاست نه آسمان.»
همین موقع خواب آلود از پشت سنگ بیرون آمد و گفت:«خانم امشب قصهی
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 11صفحه 19