مجله خردسال 13 صفحه 26
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 13 صفحه 26

قصه­ها ی پنج انگشت مصطفی رحماندوست پنج تا انگشت بودند که روی یک دست زندگی می­کردند. یک روز.... اولی گفت:«وقت نمازه بچه­ها، وقت دعا» دومی گفت:«برای چی ؟ چرا نماز، دعا چرا؟» سومی گفت:«برای این که خوب باشیم و یا تشکر از خدا.» چهارمی گفت:«خدای مهربانی که دست و دهان و چشم و پا داده به ما.» انگشت شست خم شد و سجده کرد وگفت:«خدایا دوستت داریم،تو خیلی مهربانی ما بچه ها مثل گلیم،تو مثل باغبانی.» دست کودک را بگیرید و در حال بازی با انگشتان او این شعر را بخوانید

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 13صفحه 26